۱۳۹۴ دی ۲۸, دوشنبه

پیام سردار

بسمه تعالی

در پی حمله برخی عناصر به سفارت عربستان و اظهارات فرمانده محترم بسیج مبنی بر دست داشتن سلطنت طلبان در این حمله، سلطنت طلبان این اظهارات را برای خود بعنوان نشان قدرت تلقی نموده و اظهار داشتند:
 

در میان عناصر ضد انقلاب و معاند با نظام تنها نیروهایی که نه از انسجام برخوردارند و نه از بینش و آگاهی سیاسی، نیروهای سلطنت طلب به طور اعم و سلطنت طلب سنتی به طور اخص هستند. از زمان فرار شاه از کشور و پیروزی انقلاب اسلامی، تنها طیفی که توسط ابرقدرت ها بعنوان اپوزیسیون برانداز جمهوری اسلامی شناخته نشد، سلطنت طلبان بودند.

از نظر ابرقدرتها تنها کسانی بعنوان اپوزیسیون ایران شناخته می شوند که بتوانند در داخل کشور تظاهرات و اعتراضات را سازماندهی و اجرا نمایند و یا بتوانند عملیات های تروریستی در داخل کشور انجام دهند. به همین دلیل است که ابتدا گروهک تروریستی منافقین از سال 1360 و سپس از سال 1378 جنبش دانشجویی و افرادی همچون امیر عباس فخرآور، اکبر و منوچهر محمدی، احمد باطبی، علی افشاری و سایر فعالین دانشجویی به عنوان اپوزیسیون ایران به رسمیت شناخته شوند، که پس از شکست این جنبش هرکدام از این افراد در رسانه های معاند دشمنی خود را با ایران و ایرانی ادامه دادند. در آخر هم اصلاح طلبان از سال 1388 و با فتنه سبز بعنوان اپوزیسیون به رسمیت شناخته شدند، که عوامل و بدنه اصلی و محرک فتنه در بی بی سی و صدای آمریکا بعنوان مفسر و مطلع مشغول به ادامه دشمنی با ایران هستند.
همانگونه که تاریخ 35 ساله به ما می گوید، سلطنت طلبان که همواره نقش پیرو و حامی داشته اند، هیچ جایگاهی در بین اپوزیسیون برانداز نداشته اند و توسط ابرقدرتها به رسمیت شناخته نشده اند. تنها منتظرالسلطنه ربع پهلوی عنوان رسمی دارد، آنهم تنها بخاطر ولیعهد سابق ایران بودن.

اما غرب که با هیچ کدام از این نیروهای برانداز نتوانست منافع خود را در جهت ایجاد یک حکومت برده همانند حکومت پهلوی تحقق بخشد، لذا اینبار حرکتی را آغاز نمودند که مسئله نفوذ بخشی از آن است. تجربه ثابت نموده که دستگاه اطلاعاتی کشور جزو قویترین دستگاه های اطلاعاتی جهان است، به همین دلیل ارتباط مستقیم با عوامل داخلی امکانپذیر نمی باشد. لذا غرب در صدد است با طرحی جدید و با استفاده از تنها برگ بازی نشده در داخل و خارج از کشور یعنی منتظر السلطنه ربع پهلوی مقاصد و مطامع خویش را جامع عمل بپوشانند.
به همین دلیل است که از ابتدای تشکیل شورای سلطنتی ایران با نام شورای ملی، و علیرغم تمامی فشارها و حتی بعضاً تهدید های سازمان ها و گروههای سلطنت طلب، دو عامل اصلی این طرح بزرگ براندازی جمهوری اسلامی ایران، از جانب رضا پهلوی نه تنها طرد نشدند، بلکه همواره حمایت شده اند، میتوان گفت که در حقیقت رضا پهلوی در این طرح هیچکاره است و تنها نقش سخنگویی را دارد، آنهم بخاطر پیشینه اش در قبل از انقلاب.

 با توجه به نمودار فوق، می توان مهر تاییدی بر سخنان سردار نقدی فرمانده محترم بسیج زد و اینگونه عنوان نمود که عوامل نفوذی وابسته به طرح برانداز نرم به سفارت عربستان حمله کرده اند به جهت تولید حامی منطقه ای برای خود و بر صورت بانوان ایران اسید پاشیدند به جهت ملتهب کردن جامعه و ایجاد نارضایتی در سطح کشور و مطالعه پتانسیل اعتراضی مردم. و البته به تحقیق تنها دشمنان ایران از اپوزیسیون حمایت می کنند، همانگونه که صدام از منافقین حمایت کرد، و عراق بعنوان پایگاه منافقین شناخته شد، عوامل نفوذ نیز در تلاش هستند تا عربستان را تبدیل به حامی طرح خود کنند؛ اما غافلند از اینکه عربستان به نیابت از رژیم صهیونیستی بیشتر تمایل به تجزیه ایران دارد تا حمایت از منتظرالسلطنه.


۱۳۹۴ دی ۱۶, چهارشنبه

حمله به سفارت عربستان در جهت منافع نفوذ

 بسمه تعالی

اعدام شیخ شهید آیت الله نمر باقر النمر ضمن بازتاب گسترده ای که در داخل کشور داشت، باعث شد که خودی، غیرخودی و نخودی در این جریان بیش از پیش از هم تمیز داده شوند. اعتراض به اعدام شیخ شهید اگر چه بجا و به حق بود، اما حمله به سفارت عربستان بدون در نظر گرفتن عواقب آن کار معقولانه ای نمی توانست باشد.
دولت یهودی آل سعود ضمن قطع رابطه خود و همپیمانانش، پا را فراتر نهاده و به گزارش امپراتوری دروغ، ملک سلمان با برخی از تجزیه طلبان دیداری مخفیانه داشته است ، دیداری از نوع دیدارهایش با سرکرده منافقین در فرانسه. این تحرکات سعودی ها را می توان با انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری بی ارتباط ندانست.


در پی منزوی کردن نظام پس از حمله نیروهای سازمان یافته به سفارت عربستان در تهران، از یک طرف آل سعود با تهدید های خود به تحقیر ایران می پردازد و از طرف دیگر این نیروهای اصلاح طلب و اعتدالیون (بخوانید دروازه های نفوذ) تنها طیفی هستند که برنده اصلی حمله به سفارت می باشند. و در درجه اول در صورت رد صلاحیت توسط شورای نگهبان، برای رفع تنش از طریق ارتباطات حسنه ای که با دشمنان ایران دارند، وارد عمل خواهند شد.
و از طرف دیگر با نسبت دادن این حرکت به اصولگرایان سعی در خدشه وارد نمودن به چهره اصولگرایان در درجه اول و بهانه ای برای اربابان خود در صورت پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و احتمالاً ریاست جمهوری سال 98، چهره مدیران اجرایی و نمایندگان مردم را آنگونه که اربابانشان می خواهند به نمایش بگذارند. در حقیقت اصلاح طلبان با این حرکت قصد بازی کردن نقش منجی ایران را دارند. تا در صورت عدم موفقیت در انتخابات پیش رو، در انتخابات ریاست جمهوری بتوانند ضمن حمایت غرب،حمایت سرمایه های عربی را نیز از آن خود کنند. با حضور اصلاح طلبان در پست های مدیریتی و اجرایی در کشور، راه را برای آغاز هجمه اطلاعاتی دشمن هموار و از نیرو و رتبه آنان برای تخریب ساختار اداری و اجرایی کشور بهترین استفاده ها خواهد شد.
باید به این نکته توجه داشت که خیزش جبهه اصلاحات و اعتدال برای تصدی پست ولایت فقیه، در صورتی که در انتخابات آتی با شکست مواجه شود، احتمالاً فتنه ای منطقه ای را در بر خواهد داشت.  بهتر خواهد بود پیش از آنکه یکبار دیگر دولتهای متخاصم من جمله آل سعود بتوانند در کشور آشوبی همانند آنچه در آذربایجان رخ داد را بیافرینند؛ با بستن دستهای آنان و عوامل داخلیشان جلو اقدامات بعدی آنها را گرفت. 

ضمن اینکه آل سعود، با حمایت از تجزیه طلبان و منافقین، سعی در اهرم قراردادن آنان به جهت منافع صهیونیست ها را دارد. اینکه بگوییم آل سعود به نیابت از صهیونیست ها مقابل ایران ایستاده و با اعدام شیخ شهید این حرکت را رسماً آغاز نموده است، بیراه نگفته ایم.

در اینجا دو سوال مطرح می شود:
نخست: با دیپلوماسی اعتدال و لبخند می شود جلو این اقدامات آل سعود را گرفت یا با اقتدار و قدرت؟
و دوم : با توجه به لزوم حضور نیروهای اصلاح طلب در کشور، چگونه می شود طیفی را که همیشه و همواره برای نظام هزینه داشته است را قابل اعتماد دانست و با آنان همکاری نمود؟


و من الله التوفیق