۱۳۹۶ بهمن ۳, سه‌شنبه

ایدئولوژی لیبرالیسم

بسمه تعالی

در جامعه ایران که بر مبنای قوانین دین مبین اسلام استوار است؛ لیبرالیسم همواره مورد بحث قرار داشته و در اصل این ایدئولوژی که بر پایه اومانیسم و اقتصاد آزاد استوار است و عملکرد برخی مسئولان و مدیران کشور هنوز شبهاتی وجود دارد.
ابتدا به معنای لیبرالیسم و اهداف و انواع آن می پردازیم:
لیبرالیسم از لحاظ لغوی به معنای آزادی خواهی می باشد، به مجموعه وسیعی از ایده ها و تئوری‌های مرتبط با دولت اطلاق می شود که برپایه آزادی های شخصی استوار است. این ایدئولوژی بر حقوق افراد در برابری فرصت، آزادی اندیشه و آزادی بیان، محدود کردن نظام حکومتی با تاسی به نقش قانون اساسی، تبادل آزاد ایده ها، اقتصاد آزاد یا اقتصاد مختلط تاکید دارد. لیبرالیسم بر دیدگاه و یا خط مشی های کسانی دلالت دارد که گرایش اولیه شان در سیاست و حکومت کسب و یا حفظ آزادی از قید نظارت یا هدایت دولت و یا عواملی که از آزادی های بی قید و شرط و نامحدود انسان جلوگیری می کند.
این ایدئولوژی به دو دسته تقسیم می شود:
۱- لیبرالیسم اجتماعی:
لیبرالیسم اجتماعی یک ایدئولوژی سیاسی است که در پی یافتن توازن بین آزادی فردی و عدالت اجتماعی است. این بخش از لیبرالیسم از اقتصاد بازار و بسط حقوق مدنی و سیاسی و آزادی مدنی حمایت می کند. اما بدلیل اعتقادش به نقش مشروع حکومت در مسائلی همچون فقر، نظام سلامت و بهداشت و آموزش و پرورش با دسته دیگر لیبرالیسم در تضاد است. اما در عین حال لیبرالیسم اجتماعی پایه اصلی اش بر باور به این مطلب استوار است که خیر جامعه با آزادی های بی قید و شرط فردی هم خوانی دارد.
۲- لیبرالیسم کلاسیک:
لیبرالیسم کلاسیک نیز یک ایدئولوژی سیاسی می باشد که از آزادی های مدنی نامحدود با محدود کردن دولت تحت حاکمیت قانون، مالکیت خصوصی و باور به تئوری اقتصاد لسه فر ( بر اساس این تئوری هرگونه تراکنش اقتصادی میان افراد باید عاری از هرگونه دخالت حکومت باشد. می توان اینگونه نیز تعریف نمود که نظام حاکم حق نظارت بر قیمت ها، گرفتن مالیات، نظم دادن به اقتصاد و بازار را نداشته باشد و نرخ ها بر اساس میزان عرضه و تقاضا تعیین شود.) در بازار آزاد دفاع می کند.
در اندیشه مارکسیسم – لنینیسم لیبرالیسم به یک جریان سیاسی بورژوازی اطلاق می شد که در عصر تجدد خواهی یعنی زمانی که سرمایه داری علیه اشرافیت فئودال مبارزه می کرد و در صدد گرفتن قدرت بود، بوجود آمد و رشد کرد. در اندیشه مارکسیسم مفهوم لیبرالیسم به یک روش نانوشته و درویش مسلک در داخل طبقه کارگر در برابر دشمن سرمایه دار و فئودال اطلاق می شد. در این روش لیبرالیسم به معنای صلح طلبی غیراصولی و به ضرر اندیشه ها و مرام مارکسیسم – لنینیسم، نرمش در مقابل خطای دشمن و نادیده گرفتن نقض اصول باورها بنا به دلایل شخصی می باشد. اگر لیبرالیسم در این مفهوم تعریف بشود. در حقیقت مبنای فرصت طلبی و فردگرایی است.
پس از تفکیک لیبرالیسم به دسته های اجتماعی، کلاسیک و بورژوازی آنچه که از آن بعنوان هدف اصلی و آرمان باورمندان به این ایدئولوژی استفاده می شود دست یابی به حداکثر آزادی بی قید و شرط و غیر مسئولانه فردی در جامعه می باشد. شرط رسیدن به این آزادی فردی نامحدود ۱- تفکیک حوزه جامعه از حوزه حکومت و ۲- محدود کردن حکومت توسط قانون و حقوق و آزادی های فردی می باشد.
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون افراد زیادی در قالب احزاب سعی در پیاده کردن اصول لیبرالیسم در کشور بودند. در همین راستا می توان از احزاب و گروه‌هایی همچون جبهه دموکراتیک ایران تاسیس اسفند ۵۷ توسط هدایت متین دفتری (فراری و همکار با منافقین پیش از حضورشان در عراق)، نهضت آزادی، حزب منحله جمهوری خلق مسلمان ایران به رهبری آیت الله کاظم شریعتمداری و حزب کارگزاران سازندگی به رهبری معنوی مرحوم هاشمی یاد کرد.
بجز حزب کارگزاران سازندگی بقیه گروه‌هایی که تلاش در لیبرال کردن ایران داشتند همگی از بین رفتند و یا به خارج از کشور کوچ کردند. حزب کارگزاران سازندگی که در سال ۸۸ با حمایت از سران فتنه پیش از فتنه و حمایت از فتنه گران در حین اغتشاشات پس از انتخابات سعی در پیاده کردن شروط رسیدن به جامعه آرمانی لیبرال داشت که در حماسه ۹ دی به تاریخ پیوست. در سال ۱۳۹۲ بار دیگر طیف لیبرال ایران با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری قدرت اجرایی را در دست گرفت و تلاش نمود تا بار دیگر ایدئولوژی لیبرالیسم را در کشور پیاده نماید.
پیشتر گفته شد که لیبرالیسم از اقتصاد مختلط که در اکثر موارد از اقتصاد بازار با مقررات نظارتی قوی و ارائه کالاهای عمومی توسط دولت پیروی می کند حمایت می کند. همچنین در تعریف ویژگی اقتصاد مختلط می بینیم که مالکیت خصوصی ابزار تولید، تسلط بر بازارها برای هماهنگی اقتصادی سودجویانه و انباشت سرمایه بعنوان نیروی محرکه اساسی فعالیت های اقتصادی است. با استناد به خصوصیات اقتصاد مختلط و همچنین با استناد به یکی از شروط اساسی رسیدن به آزادی فردی نامحدود در ایدئولوژی لیبرالیسم یعنی تفکیک حوزه جامعه از حوزه حکومت می توان عملکرد دولت در داخل کشور را در خصوص تعطیلی کارخانه ها، و واردات بی رویه کالاهایی که در داخل تولید می شوند، توزیع سبد کالا، عدم اشتغال زایی و بیان نمودن کنسرت و مسائل جانبی بعنوان مشکلات اصلی مردم و انتساب این مشکلات دولت خوانده به کل نظام، سعی در جداسازی جامعه از حکومت داشت. در همین راستا می توان گفت که دولت با سکوت معنا دار خود در خصوص اغتشاشات اخیر و در امتداد آن سردادن شعارهای ساختار شکن بر علیه اصل نظام توسط اغتشاشگران، خود عامل اصلی در این اغتشاشات بود. برای تفکیک حوزه جامعه از حوزه حکومت باید نارضایتی عمومی را افزایش داد و با تبلیغات حکومت را عامل این نارضایتی معرفی نمود. همچنین در این خصوص می توان از سندی نام برد که نسل بعدی را از لحاظ ارزشهای ایدئولوژیک در برابر حکومت قرار می داد. مردم ایران این سند را با نام سند ۲۰۳۰ می شناسند.
در حوزه خارجی هم با استناد به فیلمهای منتشر شده از وزیر امور خارجه، دولت از لیبرالیسم بورژوازی استفاده نموده و با علم به بدعهدی آمریکا و شرکایش و با علم به دشمنی آمریکا با کشور و مردم ایران تنها به جهت حفظ منافع جناحی با نادیده گرفتن پلیدی دشمن و با ظاهری خوش‌بینانه که صرفا مصرف داخلی داشت، با توافق هسته ای برجای (برنامه جامع اقدام یکجانبه ایران) توانست هم خود را برای انتخابات ۹۶ بیمه نماید و هم با امید واهی دادن به مردم و سوء استفاده از اعتماد مردم پایه های اغتشاشات ۹۶ را با هدف جدایی مردم از حکومت رقم بزند. ضمن اینکه پیشتر هم با اعتراضاتی تحت عنوان مطالبات مالباختگان رهبری را مسئول مستقیم عدم پرداخت بدهی های معوقه موسسات مالی دانسته و در شهرهایی همچون اهواز و تهران با شعارهای ساختارشکن قصد در تخریب رهبری به نفع خود داشتند.
با نگاهی به عملکرد سیاسی و اقتصادی دولت تدبیر و امید و بررسی آن خواهیم دید که لیبرالیسم در عمق جامعه سیاسی ما نفوذ کرده و با اجرای اقتصاد مصرفی بدون پشتوانه در تلاشند تا نقطه جوش را در جامعه به پایین ترین حد ممکن برسانند. برنامه های راهبردی لیبرالیسم در کشور درست نقطه مقابل اقتصاد مقاومتی می باشد. این برنامه راهبردی باید از بین برود با همت و اندیشه انقلابیون.
و من الله التوفیق
منتشر شده در سایت اندیشکده یاسین

دکترین خودرو

بسمه تعالی

در روز جمعه ۲۲ دی ماه دولت آمریکا تحریم های جدیدی بر علیه ایران وضع نمود و بر طبق این تحریم ها افراد و سازمانهای ایرانی و چینی شامل این تحریم ها شدند. اعمال این تحریم ها که از قبل نیز قابل پیش بینی بود و همچنین ادعای ترامپ مبنی بر تغییر در مفاد برجام این امکان را به ایران می دهد که مواضع خود را تغییر داده و با اِلمان های جدیدی به مسئله برجام بنگرد.
آنچه در برجام برای ما حائز اهمیت است، عدم پایبندی آمریکا به تعهدات خود می باشد و از طریق بازی در دکترین مکانیزم ماشه سعی در کشاندن ایران در مرگ مارپیچ دارد تا از این طریق ایران برای نجات از فشارهای مارپیچ به خواسته های آمریکا تن در دهد و قدم به صحنه نابودی خود بگذارد.
در طبیعت از پرندگان بزرگ، روباهها، گرازهای وحشی، راکونها، مانگوز ها و کایوت ها بعنوان دشمنان مارها یاد می شود. ما باید برای کشیده شدن به مرگ مارپیچ توسط آمریکا آمادگی کامل را داشته باشیم و تمامی این دشمنان مارها را بکار بگیریم. در صورت آغاز مرگ مارپیچ با توجه به شرایط زمانی و موقعیت مکانی و نوع مار یکی از دشمنان مار را در برابر آن قرار دهیم.
دیدگاهی که هیئت مذاکره کننده از ۵+۱ داشتند، با استناد به کدخدا خواندن آمریکا توسط رئیس جمهور می توان گفت که دیدگاه ارباب رعیت بود. به همین روی دولت به تمامی تعهدات خود در برجام، پروژه ۲۰۳۰ و FTAF عمل نمود. این عملکرد دو پیام داشت. ۱- ایران یارای رویارویی با غرب را ندارد و خواهان تعامل با آمریکاست. ۲- با توجه به مخالفتهای داخلی با این سه معاهده، لیبرال ها برای حذف مخالفان و اجرای معاهدات نیاز به حمایت غرب دارند.
اما می توان از دیدگاهی دیگر به مذاکرات نگریست: « رهبری ایران در مذاکرات »
اگر ما به مذاکرات احتمالی آینده به چشم یک اتومبیل با دو دیفرانسیل بنگریم که کلیه ملزومات حرکت را دارد و اجزای آن توسط ایران و آمریکا تهیه و نصب شده است، همچنین استارت هم زده شده است و اتومبیل آماده حرکت است؛ با تفکیک ترامپ از آمریکا می توان مذاکرات را اینگونه توصیف نمود:
کشورهای آلمان، فرانسه، انگلیس و آمریکا همانند چهار چرخ این مذاکرات هستند که باید از دست اندازهای ترامپ عبور کنند. در این اتومبیل روسیه و چین نقش دو دیفرانسیل را بازی خواهند نمود. اما در همه حال ایران راننده این اتومبیل خواهد بود و به طور مستقیم و نامحسوس هدایت آن را به عهده خواهد داشت. باید توجه داشت که سوخت، آب و روغن این اتومبیل تا رسیدن به مقصد همواره باید فراهم شود. برای اینکه دست اندازها و ناهمواری هایی که ترامپ ایجاد می کند خدشه ای به سلامت شاسی و اتاق و در نهایت راننده وارد ننماید علیرغم ضربه گیر بودن لاستیکها، نیاز به کمک فنر می باشد تا ضربات ناشی از حرکت اتومبیل بر روی جاده را بگیرد. این کمک فنر می تواند از گزینه هایی همچون شمشیر های داموکلس بر گرده رژیم صهیونیستی، به خطر افتادن منافع کشورهایی که نقش چرخ را بازی می کنند در منطقه، به خطر افتادن امنیت رژیم صهیونیستی متحد قوی چهار چرخ، کاهش چشمگیر معامله با عربستان بدلیل اختلافات داخلی این کشور و نابودی منابع انرژی سعودی ظاهرا به دست شاهزاده های ناراضی برای تضعیف حکومت محمد بن سلمان و در امتداد آن اجبار چهارچرخ برای تجارت با ایران، تغذیه کره شمالی بعنوان شمشیر داموکلس بر گرده آمریکا تشکیل بشود. نکته ای که نباید فراموش بشود این است که که گزینه هایی که بعنوان کمک فنر مورد استفاده قرار می گیرند همگی باید آماده نصب باشند تا به اقتضای شرایط جاده برای خدشه وارد نشدن در هدایت اتومبیل و ایمن کردن شاسی و بدنه از آنها استفاده بهینه بشود.
بدیهیست که دشمن در تلاش خواهد بود که هدایت این خودرو را بدست بیاورد. لذا در انتخاب سرنشینان خودرو باید نهایت دقت را نمود تا کسانی که بنا به منافع و یا تعهدی که به دشمن دارند، مترصد هستند تا با تلاش برای انحراف خودرو از مسیر با توسل به مسائل روانی و یا خشونت از طریق تلاش برای بدست گرفتن فرمان در هدایت اتومبیل خللی ایجاد کنند؛ جزو سرنشینان این اتومبیل نباشند. هنگامی که هدایت اتومبیل به دست دشمن بیفتد حاصلش آن خواهد شد که در برجام (برجای = برنامه جامع اقدام یکجانبه توسط ایران)  هسته ای دیدیم.
و من الله التوفیق

۱۳۹۶ دی ۲۱, پنجشنبه

دکترین مکانیزم ماشه، استراتژی غرب در برجام



بسمه تعالی
یکی از استراتژی هایی که دولت آمریکا بر علیه ایران طراحی و اجرا نمود استراتژی مکانیزم ماشه می باشد که به تعبیر دکتر عباسی اجبار ایران برای پذیرش برنامه های غرب می باشد.
در استراتژی ماشه هر دو طرف بازی ابتدا همکاری می کنند اما در عین همکاری حریف را نیز مجازات می کنند. این مجازات تا زمانی ادامه می یابد که مقدار تخریب دلخواه در حریف مشاهده شود. علیرغم اظهارات محققین که این استراتژی در پائیز ۱۳۸۳ (انتهای سال ۲۰۰۴) پایان یافته، شواهد و اسناد برجام و عملکرد آمریکا نشان می دهد که استراتژی های آمریکا در قبال ایران نه تنها پایان نمی یابد بلکه استراتژی ها همگی مکمل یکدیگر هستند. به عنوان مثال در مسئله برجام دیدیم که آمریکا از استراتژی های دکترین شوک و بهت و استراتژی مکانیزم ماشه توامان استفاده کرد.
دکترین مکانیزم ماشه خود از سه استراتژی تشکیل شده است:
۱- عکس العمل یک جانبه
در این استراتژی دو طرف با هم همکاری می کنند تا یکی از طرفین تحریک شود. در صورت تحریک یکی از طرفین، تحریک شده مجاز به مجازات سخت محرک خواهد بود و در صورت عدم تحریک این همکاری ادامه می یابد. باید توجه داشت که در اینجا تنها صحبت از تحریک است و نه اقدام. و البته نوع تحریک بستگی به خواست طرف مقابل خواهد داشت. در خصوص برجام می توان گفت که حمایت ایران از بشار اسد در سوریه و یا اقدامات ایران بر علیه داعش توسط آمریکا عامل تحریک شمرده می شود و دلیلی برای مجازات ایران. از این روست که ما با تحریم های جدید توسط دولت و کنگره آمریکا مواجه شدیم
۲- عکس العمل متقابل
در این بخش که یکی از تئوری‌های بازی های دوراهی زندانی می باشد. و به نوعی از برخی قوانین ماتریکس پیروی می کند.  نتیجه رفتار دو دولتی که بر سر مسئله ای با هم مذاکره می کنند به شرح زیر خواهد بود:
۱- اگر دو دولت به معاهده پایبند باشند حاصل برد – برد خواهد بود
۲- اگر دو دولت به معاهده پایبند نباشند حاصل باخت – باخت خواهد بود
۳- اگر دولت اول به معاهده پایبند و دولت دوم به معاهده پایبند نباشد حاصل باخت بیشتر برای دولت اول و برد بیشتر برای دولت دوم خواهد بود
۴- اگر دولت اول به معاهده پایبند نباشد و دولت دوم به معاهده پایبند باشد حاصل برد بیشتر برای دولت اول و باخت بیشتر برای دولت دوم خواهد بود
از این روست که در توافق هسته ای برجام ریاست محترم جمهوری با خوشبینی ۱۰۰٪ به پایبندی طرف مقابل به این توافق سخن از برد برد بر زبان راندند. اما حاصل این مذاکرات در عمل باخت بیشتر – برد بیشتر بود. بر این اساس که ما توان هسته ای خود را نابود کردیم اما طرف مقابل نه تنها به تعهدات خود عمل ننمود، بلکه با استناد به محرکهایی که در بالا نامیده شد خود را در موقعیت برد بیشتر قرار داد، و با مطرح نمودن برجام ۲ (مذاکره بر سر توان موشکی و مهار نیروی دفاعی) که پیشتر رئیس جمهور روحانی نیز آن را عنوان کرده بودند ایران را در معرض باخت حداکثری قرار داد. همچنین بدعهدی آمریکا در خصوص برداشته شدن تحریمها و در کنار آن تبلیغات عکسی که دولت ایران در این خصوص می کرد باعث بالا رفتن توقعات مردم از دولت شد که با عدم توانایی دولت در پاسخ به این توقعات، اغتشاشات در کشور پدید آمد. این مهم را نیز می توان برد دیگری برای غربی ها تلقی نمود. این تبلیغات خوش‌بینانه دولت که حاصل اشتباه در فهم متن برجام و تحلیل اشتباه در عملکرد آمریکا بود؛ کشور را به مارپیچ مرگ کشاند. همین اشتباه در تحلیل بود که باعث شد به خواست غرب سند FATF را امضا کرده و متعاقب آن دولت طی لایحه ای به طور غیر رسمی خواستار به رسمیت شناختن سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی شد. اگر این پازل ها را کنار هم بچینیم، خواهیم دید که دولت دوازدهم با سرعت به سمت مرگ مارپیچ می تازد.
این استراتژی بر پایه همکاری از نوع تقلید نیز استوار است. این بدان معناست که همکاری با طرف مقابل از طریق تحقق خواست های وی و تقلید رفتاری از وی پس از تحقق خواست طرف مقابل معنا پیدا می کند. می توان اجرای پروژه ۲۰۳۰ را در راستای همین تقلید دانست. ضمن اینکه این تقلید باعث نابودی روحیه انقلابی گری و شهادت طلبی در نسل آینده کشور خواهد شد که این مهم در استراتژی آنفولانزای نیویورکی تعریف می شود. این استراتژی بر مبنای مفاهیم انتقام‌جویانه و الترویسم استوار است.
۳- ماشه ترسناک (ماشه ظالم یا ماشه تاریک)
در این بخش که بی رحم ترین و خشن ترین بخش دکترین مکانیزم ماشه می باشد، بر پایه تهدید های معتبر و اهرمهای فشار برای باخت بیشتر، برد بیشتر خواهد بود. در این مرحله می توان از باخت مطلق و برد مطلق نیز نام برد. در این بخش بازی کننده سعی می کند با استفاده از محرکهای ماژور با قدرت تخریب و نقص بالا حریف به را به مرحله بهت دائمی بکشاند تا خود بتواند بازی را با قدرت تمام و برد قطعی به سرانجام برساند.
در این بازی در صورتی که طرف مقابل کوچکترین ضعفی از خود نشان دهد و یا در قواعد بازی نقصی برای خود ایجاد کند؛ در این صورت بازیکن دیگر اجازه خواهد داشت تا وی را به اشد مجازات مجازات نماید. و هنگامی که بازیکن بداند که حریف دارای نقص از دستوراتش سرپیچی کرده است وی را برای همیشه نابود خواهد کرد. شاید بتوان اغتشاشات اخیر را در همین راستا دانست پس از آنکه ایران حاضر نشد سپاه را در لیست تروریستی قرار دهد.
از طرفی نابودی حریف در این بازی می تواند به آینده موکول شود. در صورتی که تصمیم بازیکن بر این باشد که بازیکن ضعیف را برای پیشبرد اهداف خود نابود نکند و یا توان نابودی بازیکن دیگر را نداشته باشد، در این صورت است که با وعده و وعید انگیزه ادامه بازی را به وی می دهد. سپس تلاش می کند یا خود را قوی تر کند و یا حریف را تضعیف کند و یا بدون اینکه خود دخالتی داشته باشد انگیزه نابودی را در شخصی ثالث بپروراند. اینگونه می توان تعطیلی کارخانه های کشور، واردات بی رویه اقلام و اتومبیل های لوکس، واردات بی رویه کالاهایی که در داخل تولید می شوند، را در راستای خروج سرمایه و نقدینگی از کشور و افزایش قیمت ها در داخل؛ سفرهای بی رویه مقامات اروپایی و آمریکایی در خلال مذاکرات برجام به عربستان سعودی و رفتارهای آل سعود در خصوص حجاج و نظام را در همین راستا دانست. اگر هشیاری مقامات انتظامی – امنیتی کشور در جریان اغتشاشات نبود این نابودی منجر به جنگی داخلی می شد با حمایت هوایی رژیم صهیونیستی که در پشت پرده نمایش رفراندوم استقلال کردستان بخشی از نیروی هوایی ارتش خود را در فرودگاه اربیل مستقر کرده بود.
برای مقابله با این حربه دشمن یکی از بهترین راهها خروج از بازی است. اما خروج مستقیم از بازی این امکان را دارد که انگیزه بیشتری به حریف برای پیاده کردن مرگ مارپیچ به جهت نابودی دائمی می دهد. اما اگر حریف خود از بازی خارج شود آنگاه قدرت مانور بازیکن دیگر بیشتر خواهد شد، خصوصا اگر این بازی بازیکن های دیگری نیز داشته باشد. راه دیگر دفاع بیرونی و واکسیناسیون درونی می باشد. به این ترتیب که بازیکن دیوار دفاعی را در خارج از محدوده شخصی اش بسازد و نقص های خود را از جمله جسمی، روحی، محیطی و از همه مهمتر محاطی را برطرف سازد و به نوعی خود را در برابر بازی دشمن واکسینه کند. بعنوان مثال در زمینه اقتصاد می توان به مبحث حذف دلار از معاملات کشور، افزایش تولید ملی و حذف واردات کالاهای مربوطه اشاره نمود. در زمینه دیوار دفاعی نیز می توان به فشار حداکثری شمشیرهای داموکلس بر گرده رژیم صهیونیستی و صف آرایی سیاسی اروپا در برابر آمریکا با استفاده از جنگ دلار و یورو اشاره نمود.
در انتها باید گفته شود که ما می توانیم معادلات جهانی را از باخت حداکثر – برد حداکثر با چرخشی ۱۸۰ درجه به برد حداکثر – باخت حداکثر تبدیل کنیم. تنها باید شیوه بازی را طوری تغییر دهیم که دشمن ما را به سمت برد و خود را به سمت باخت سوق دهد. همانگونه که می توان بر فراز مکه پرچم یا حسین (ع) را برافراشت. اگر ما حرکت کنیم، یاری یوسف زهرا (س) را خواهیم داشت و برکت الهی را. با قدرت اندیشه و ایمان الهی و فرهنگ عاشورا پیروز خواهیم شد.
و من الله التوفیق
منتشر شده در تارنمای اندیشکده یاسین در تاریخ ۲۰ / ۱۰ / ۱۳۹۶