۱۳۹۷ فروردین ۲۵, شنبه

جنگ هیبریدی (جنگ ترکیبی) ویژگی ها و راههای مقابله

بسمه تعالی



جنگ هیبریدی، که گاھی از آن با عنوان عملیاتهای پیچیده، جنگهای کوچک، و یا جنگهای نامنظم نیز یاد می شود، بیانگرِ به کارگیری ترکیبیِ قابلیت ھای نیروهای متعارف به شیوه های پیچیده و ھماھنگ شده است. این نوع نبرد در حوزه نظامی، شامل عواملی است که از تاکتیکها و آرایشهای نظامی و چریکی گرفته، تا حملات نظامی و غیره را در بر می گیرد. جنگهای هیبریدی بر خلاف جنگهای نامتقارن و چریکی، به لحاظ عملیاتی رهبری شده، و در میدان نبرد ھماھنگ میگردد؛ بنابراین، اینگونه نبردها مستلزم داشتن یک فرماندهی متمرکز و ساختارِ کنترل روند نبرد است (و بنابراین میتوان آن را تا انداز های یک نهاد به شمار آورد). بنابراین، طبیعی است که بیشتر بازیگرانِ غیردولتی، از اینگونه امکانات و شرایط برخوردار نیستند.
میتوان گفت که جنگهای هیبریدی در این چهارچوب، از تمامی ترفندهای آموزش داده شده در کتابها بهره میبرند، و تاکتیکهای نظامی و فن‌آوری را با ھم ترکیب کرده و در روشهایی جدید و غیرمنتظره به کار می گیرند. این گونه از نبرد، به لحاظ گزینش تاکتیکی، تنها محدود به بازیگران غیردولتی و ضعیف نیست، و به خودی خود نیز جدید به شمار نمی آید. در واقع جنگ هیبریدی یا ھمان جنگ ترکیبی به راهبرد عملیاتی پیچیده ای اطلاق می شود که ترکیبی از نبردهای متعارف، نامتعارف، سایبری، روانی و اطلاعاتی را در خود جای می دھد. در واقع طیف گسترده ای از ابزارهایی متعدد به شیوه متقارن یا نامتقارن در این نوع جنگ که نبردی غیرخطی به شمار می رود مورد استفاده قرار می گیرد.
در ادبیات نظامی امروز سه نظریه تکاملی اصلی در خصوص جنگ آینده مطرح است: جنگ نسل چهارم، جنگ موج سوم، جنگ دوره چهارم؛ که تمام این تقسیم بندی ها به تعریف پارادایم جنگ آینده و ویژگی های آن ختم می شود.

جدول نسل جنگها و خصوصیات آنها (فصلنامه مدیریت نظامی)

ویژگی های عمومی و راهبردی جنگ آینده:
۱- در هم تنیدگی و تاثیرگذاری متقابل تهدیدهای نظامی با تهدیدهای امنیتی
۲- قدرت غافلگیری بالا (فریب،قدرت مخفی سازی، تهاجم دور از انتظار، استقرار دور)
۳- اشراف اطلاعاتی با توجه به امکانات گسترده در فضا، هوا، زمین و دریا
۴- عملیات پر شدت و متمرکز در زمان کوتاه (گریز از فرسایشی شدن جنگ)
۵- گستردگی عملیات از نظر جغرافیا و بُعد مکان (سطح، زیرسطح، هوا و فضا)
۶- فناوری محور بودن
۷- تکیه بر عملیات مخصوص چند نیرویی
۸- گسترش و سیالی کردن میدان جنگ
۹- تلفیق توانمندی ها (نرم، نیمه سخت و سخت)
۱۰- حمله به توانمندی های راهبردی و مراکز ثقل دشمن
۱۱- بهره گیری از عملیات گسترده روانی با استفاده از تکنیک ها و تاکتیکهای رسانه ای و فضای سایبر
۱۲- کاهش چرخه زمان اطلاعات و زمان اجرای اطلاعات
۱۳- افزایش دقت هدف گیری و هوشمند شدن سلاحها بعنوان مثال افزایش دقت، سرعت و قدرت تخریب موشکها (کاهش هواپیماها و مهمات)
۱۴- نزدیکی سطوح راهبردی، عملیاتی و راه کنشی جنگ
۱۵- همزمانی عملیات در سطوح راهبردی، عملیاتی و راه کنشی
۱۶- عملیات نظامی تاثیر محور با تمرکز بر نقاط ثقل و ستون فقرات کشور مقابل
۱۷- دور ایستایی جنگ آینده
۱۸- ارزش محوری و آرمانی بودن (ایدئولوژی و هدف های بلند مدت)
۱۹- مردم پایه بودن
۲۰- دریا پایه و هوا پایه بودن (استفاده حداقل از نیروی زمینی)
۲۱- استفاده از گروه های تروریستی فراملی و فروملی در محیط قومی-مذهبی
۲۲- خصوصی سازی و استفاده از توان شرکتهای امنیتی در پوشش شرکتهای تجاری
۲۳- شناخت محور بودن (با استفاده از علوم شناسایی) - یکی از تاکیدات مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای حفظه الله دشمن شناسی است.
۲۴- هم طراز نبودن
۲۵- نا برابر بودن
۲۶- قابلیت محور بودن
۲۷- بسیج توانمندی و مولفه های قدرت ملی
۲۸- متنوع شدن محیط تهدیدات و نوع عملیات

با توجه به ویژگی های جنگ های آینده، می توان ویژگی های جنگهای هیبریدی را اینگونه بیان نمود:
۱- حضور عناصر عمده نیروهای منظم و نامنظم دولتی و غیردولتی
۲- فرماندهی چند وجهی: افرادی که در مسائل مختلف دارای یک بینش و افق دید هستند، برای اهدافی که مشخص می شود دارای پتانسیل ایجاد یک اجماع می باشند.
۳- اقدام همزمان: اداره عملیات در فضای مختلف در یک دوره زمانی برای دستیابی به تاثیرات لازم و سریع به جای عملیات در فازهای مختلف
۴- چند بعدی: سازماندهی رزم با طرح ریزی و با بکارگیری منابع داخلی و خارجی میدان نبرد
۵- عدم تقارن و مشارکت راهبردی

همچنین ویژگی های نیروی جنگهای هیبریدی به شرح زیر است:
(۱) ترکیب، قابلیت‌ها، و تأثیرات یک نیروی هیبریدی، در محیط پیرامون آن، بی‌همتا هستند.
(۲) هر نیروی هیبریدی یک ایدئولوژی منحصر به فرد دارد که منجر به ایجاد نوعی روایت درونی برای سازمان می‌شود.
(۳) یک نیروی هیبریدی همواره متوجه تهدیدی نسبت به بقای خودش است.
(۴) در جنگ هیبریدی نوعی برتری قابلیتی میان طرفین جنگ وجود دارد.
(۵) یک نیروی هیبریدی هم اجزاء متداول و هم اجزاء غیرمتداول را شامل می‌شود.
(۶) نیروهای هیبریدی به دنبال استفاده از عملیات دفاعی هستند.

ابزارهای جنگ هیبریدی:
جنگ های ترکیبی تنها به میدان نبرد محدود نیست، در یک تعریف جامع تر که در کنفرانس امنيتي مونیخ در سال ۲۰۱۵ ارائه شده، نبرد هیبریدی شامل ترکیبی از ابزارهای مختلف متعارف و غیرمتعارف است. این ابزارها از دیپلماسی تا جنگ نظامی در هشت ابزار تعریف شده است: ۱- دیپلماسی ۲- جنگ اطلاعاتی و پروپاگاندا ۳- حمایت از نابسامانی ها و شورشهای محلی ۴- نیروهای نامنظم و چریکی ۵- نیروهای ویژه ۶-نيروهاي کلاسیک نظامی ۷- جنگ اقتصادی ۸- حمله های سایبری

جنگ هیبریدی آمریکا بر علیه ایران
آمریکا و متحدانش در حالی ایران را متهم به اجرای جنگ ترکیبی می کنند که عملکرد غرب رهبری آمریکا بیانگر این است که آمریکا خود آغاز کننده این جنگ بوده است و ایران در واقع در حال دفاع هیبریدی است.
متغیرهای این جنگ میان ایران و آمریکا که توسط نهادهای رسمی و غیررسمی شکل گرفته را می توان در چهار بخش تعریف نمود: ۱- عملیات اطلاعاتی ۲- عملیات نظامی ۳- عملیات چریکی ۴- عملیات دیپلماتیک

۱- عملیات اطلاعاتی:
عملیات اطلاعاتی از ۵ عنصر عملیات روانی، عملیات فریب، جنگ الکترونیک، امنیت عملیاتی و عملیات شبکه کامپیوتری بهره می برد. یکی از مهمترین آنها عملیات روانی است که به منظور انتقال اطلاعات و نشانه ها به مخاطبان هدف طرح ریزی می شود و بر روی احساسات، انگیزه ها و قدرت تحلیل آنها و در نهایت رفتارهای دولت ها، سازمان ها، گروه ها و افراد هدف تاثیر می گذارد. از مصداق های آن می توان از پرداختن دائم به مسائلی همچون "نفوذ منطقه ای" و "برنامه موشکی" ایران در حوزه سیاسی و "حقوق بشر" ، "حقوق زنان در حوزه قانون حجاب" ، " حمایت از زندانیان امنیتی تحت عنوان حمایت از زندانیان سیاسی" در حوزه اجتماعی در رسانه های اصلی خود نام برد. آمریکا همچنین با ابزارهایی مانند راه اندازی شبکه های ماهواره ای، شبکه های اجتماعی بر بستر اینترنت و همچنین دیپلماسی عمومی، به مدیریت، اغوا و حتی اجبار افکار عمومی ایران در راستای منافع خود دست می زند.
این عملیات در سه لایه انجام می پذیرد:
الف) لایه ادراکی:  این عملیات در سطح ادراک افراد است، و هدف آن مدیریت ادراک فرمانده هان و رهبران طرف مقابل است تا با روشهایی مانند عملیات روانی، دیپلماسی، فعالیت های عمومی و غیرنظامی، تاثیراتی مانند تردید و دو دلی یا تاخیر در تصمیم گیری و غیره را بر روی فرمانده هان و رهبران بگذارند. در همین زمینه رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری در تاریخ ۱۳۹۴.۱۲.۲۰ فرمودند: « مسئولان آماج این نفوذند؛ برای چه؟ هدف چیست؟ هدف این است که محاسبات مسئولان را عوض کنند و تغییر بدهند؛ یعنی مسئول جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که با ملاحظه هزینه و فایده احساس کند که باید این اقدام را بکند، این اقدام را نکند؛ نفوذ برای این است به این نتیجه برسد که فلان رابطه را قطع کند، فلان رابطه را ایجاد کند؛ نفوذ برای این است که این محاسبات در ذهن مسئولین عوض بشود. »
ب) زیرساخت اطلاعات (لایه ارتباطی با فضای سایبر): در آن هک و همچنین حملات نرم افزارهای مخرب همانند بدافزارها و ویروس های سایبری به زیرساخت هایی مانند شبکه اینترنتی و داخلی سازمان ها، سامانه های پشتیبانی و مولدهای برق صورت می گیرد. در این زمینه می توان از عملیات سایبری مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی به نام عملیات نیترو زئوس بر علیه زیرساخت های ایران نام برد که ویروس استاکس نت بخش کوچکی از آن است.
ج) بستر فیزیکی: این بستر شامل کامپیوترها، شبکه های فیزیکی، سامانه های مخابراتی، تاسیسات، تجهیزات، پرسنل و غیره است که با روشهایی مانند حمله فیزیکی الکترونیکی، دزدی، شنود و تخریب فیزیکی مورد حمله قرار می گیرد. در این زمینه می توان از ترورهای مسلحانه و بیولوژیکی بر علیه دانشمندان هسته ای مان نام برد.

۲- عملیات نظامی
در بعد نظامی جنگهای هیبریدی، این جنگها نه همانند جنگهای کلاسیک منظم و نه همانند جنگهای چریکی بی قاعده هستند. اینگونه نبردها مستلزم داشتن یک فرماندهی متمرکز و ساختار کنترل روند نبرد است. بنابراین می توان آن را در حد یک نهاد به شمار آورد. جنگهای نظامی هیبریدی از تمامی ترفندهای آموزش داده شده در جنگهای کلاسیک بهره می برند و تاکتیک های نظامی و فناوری را با هم ترکیب کرده و در روش های جدید و غیرمنتظره به کار می گیرند. واحدهای نظامی در این جنگ در اندازه یک گردان سازماندهی می شوند و از یک فرماندهی نیمه متمرکز برخوردار می باشند. فرماندهی دسته ها و یگان های نظامی این توانایی را دارند تا در صورت لزوم به صورت مستقل عمل کنند. برای نمونه می توان به تشکیل و تجهیز و آموزش داعش در عراق و سوریه توسط غرب به رهبری آمریکا و با کمکهای کشورهایی نظیر رژیم صهیونیستی، عربستان و ترکیه برای شکستن محور مقاومت به رهبری ایران اشاره نمود. داعش و سایر گروههای تروریستی همانند القاعده، جبهة النصره و گروههای تکفیری از این دست با ترکیب تاکتیکهای نظامی و فناوری توانستند حدوداٌ ۶ سال دست به نسل کشی مسلمانان بزنند. برای مقابله با این مولود مثلث شوم عبری - عربی - غربی ایران و هم پیمانانش با مقابله با همان روش هیبریدی توانستند جنگندگان ایسیس (داعش ابتدا در غرب با این نام معرفی شد. سپس از نام جنگندگان آی اس برای آنان استفاده شد) الهه مقدس فراماسونری را در عراق شکست داده و در سوریه نیز مراحل پایانی را می گذارند.

۳- عملیات چریکی
مثلث عبری-عربی-غربی با ایجاد، سازمان دهی و حمایت گروه های شبه نظامی برای حمله مسلحانه، تخریب، کشتار و ناامنی مرزها در داخل خاک ایران دست زده اند. بازسازی دوباره گروهک منافقین جهت پشتیبانی عملیاتی داخل ایران و وجود گروه‌هایی همانند « جنبش عربی آزادی‌بخش اهواز » در جنوب و « جیش العدل » در جنوب شرق و یا « پژاک » در شمال غرب که هر از چند وقت یکبار اقدام به درگیری مسلحانه با نیروهای نظامی جمهوری اسلامی و یا حملات تروریستی علیه مردم می کنند را باید در همین چهارچوب ارزیابی کرد. البته باید تلاش داعش برای اجرای عملیات کور در ایران و همچنین فرمان مسلح شدن سلطنت طلبان توسط فرزند شاه مخلوع در ۲۱ بهمن ۹۶ تحت عنوان دفاع مشروع را نیز به لیست بالا اضافه کرد که در همین راستا چند شبکه از آنها در داخل توسط نیروهای امنیتی ایران متلاشی شده و الباقی رصد اطلاعاتی می شوند.

۴- عملیات دیپلماتیک
دیپلمات های آمریکا سال ها است که در جهت دور کردن کشورهای مختلف از ایران تلاش می کنند که یک نمونه آن مجاب یا مطیع کردن بعضی کشورهای جهان جهت تصویب کردن قطعنامه های ضدایرانی (تحریم اقتصادی، نقض حقوق بشر و غیره) در شورای امنیت سازمان ملل بود.
اکنون عربستان وظیفه جنگ دیپلماتیک نیابتی از طرف آمریکا علیه عمق استراتژیک انقلاب اسلامی را به عهده گرفته است؛ عربستان بعد از عدم موفقیت در دستیابی به هدف تسلط هژمونیک بر منطقه که عامل این شکستها را ایران می داند، جنگ آشکاری را علیه ایران به راه انداخته که در عرصه دیپلماسی می توان به وادار کردن کشورهای عربی (هرچند کوچک) به قطع روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی اشاره کرد. عربستان در نشست های اخیر شورای همکاری خلیج فارس، سازمان همکاری اسلامی و بیست و هشتمین نشست سران کشورهای عضو اتحادیه عرب به نیابت از آمریکا و غرب دو خط اصلی را علیه ایران دنبال کرده است:
۱. عدم دخالت ایران در امور داخلی کشورهای منطقه غرب آسیا و به طور خاص عراق، سوریه، لبنان.
۲. پایان انقلاب و انقلابی گری در ایران و جلوگیری از بسط گفتمان آن در منطقه یاد شده.
نکته قابل تامل این است که آمریکا مشابه این پروژه را با نام سالت ( محدودسازی تسلیحات استراتژیک ) بر علیه اتحاد جماهیر شوروی دنبال می کرد.

خصوصیات جنگهای هیبریدی (ترکیبی) (فصلنامه مدیریت نظامی)

آمریکا و متحدانش با ایجاد جنگ هیبریدی بر علیه ایران اهداف کوتاه مدت ( سردرگم و مستاصل کردن ایران از طریق به راه انداختن جنگ نیابتی در منطقه با کشیدن جنگ تا مرزهای ایران و همچنین تقویت و حمایت از گروه های تروریستی جهت انجام عملیات تروریستی علیه مردم جهت ناامن کردن ایران از داخل ) و میان مدت ( فرصت طلبی از نقاط ضعف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران در دفاع از خود ) و بلند مدت ( تضعیف نظام جمهوری اسلامی جهت قبول تغییر سیاست کلان خود از جمله جدا کردن دین از حکومت داری، حذف ولایت فقیه و در نهایت سرنگونی جمهوری اسلامی و تجزیه ایران به حداقل ۶ کشور کوچک) را دنبال می کند.
برای مقابله با عملکردهای مثلث عبری - عربی - غربی بر علیه کشورمان، ضمن در دستورکار قرار دادن این مسئله در مراکز تحقیق و اندیشکده های کشور؛ در درجه اول دشمنان داخلی و عوامل داخلی که سیاستمداران آمریکایی و اروپایی و همچنین رژیم صهیونیستی همواره به آن اذعان دارند شناسایی و دستشان از دستگاههای امنیتی، نظامی و اجرایی کشور کوتاه شود.

پیشنهادها
۱-  اولین اصل در مقابله با تهدید هیبریدی از بین بردن محیط رشد تفرقه افکنی است. عوامل به وجود آورنده این محیط، ریشه در اختلافات و تبعیضات قومی، نژادی، فرهنگی یا مذهبی دارند. بنابراین بهترین راه مبارزه با این گونه تهدیدات در وهله اول از بین بردن ریشه این عوامل است که در برنامه ریزی های کوتاه، متوسط و بلندمدت به ترتیب ریشه یابی، کنترل، درمان و در نهایت ریشه کن می شوند.
۲- راهبرد جنگ هیبریدی در شبکه قابلیت اجرا می یابد؛ بنابراین سازمان های امنیتی در وهله اول و در صورت اقدام نظامی سازمانهای نظامی باید قابلیت تطابق ساختاری با جنگ شبکه ای را در خود ایجاد نمایند . اولین اولویت برای حصول این منظور توجه به دکترین عملیات مشترک و سیستم کنترل و فرماندهی خاص آن یعنی سیستم فرماندهی سیستم های زیردست می باشد.
۳- محور اصلی راهکار کلاسیک مقابله با جنگ شبکه ای کنترل بر شبکه است، در حالی که اصل ساماندهی سیستم های پیچیده به ما متذکر می شود که بهترین راه مقابله با جنگ شبکه ای، کنترل در شبکه است. بدین منظور باید در راه های ارتباطی بین نقاط شبکه نفوذ کرد و جریان آن را قطع یا به نفع خود تغییر داد . اطلاعات از روابط درون شبکه ای از ضروریات چنین رویکردی می باشد.
۴- یکی از منابع قدرت راهبرد جنگ هیبریدی تنوع، همزمانی، هم پایانی تهدیدات آن است. قانون ضرورت تنوع (اشبی) حکم می کند که در برابر تنوع تهدیدات باید تنوع راهبردها یا به عبارتی جعبه ابزاری از راهبردهای متنوع در اختیار داشت تا در صورت لزوم با بکارگیری یک ابزار و یا تلفیق چند ابزار مختلف تهدیدات را یا نابود و یا تبدیل به فرصت نمود.
۵- هم افزایی در جنگ هیبریدی از نوع فرکتالی (فرکتال یا فراکتال به شکلی هندسی اطلاق می شود که به اشکال کوچک تقسیم شده اما تمامی اشکال به شکل کل می باشند. بعنوان مثال مثلث متساوی الاضلاعی را مجسم کنید که مثلث های متساوی الاضلاع کوچکتری را در دل خود جا داده است. همگی یک نوع مثلث هستند با یک نوع کارآیی که به آن خودهمانندی نیز می گویند.) است که در سیستم های باز مطرح می باشد. بدین سبب برای هم وزن سازی در حیطه هم افزایی، باید از شیوه مأموریت محور در رهبری عده ها استفاده شود که با این نوع از محیط جنگ تطابق دارد. از این رو توصیه می شود این شیوه و الزامات آن در اولویت مطالعات راهبردی قرار گیرد.
۶- کنشگر جنگ هیبریدی از ایجاد آنتروپی مثبت برای ایجاد آشوب و بی نظمی غیر قابل کنترل در سیستم استفاده می نماید. این عمل با ایجاد آنتروپی منفی یا نگانتروپی قابل جبران است؛ بدین ترتیب تأثیر عملیات روانی که محور اصلی این جنگ را تشکیل می دهد، باید با انجام عملیات خنثی کننده متناسب از بین برد و نظم سیستمی را کنترل نمود.
۷- پیش‌بینی ناپذیری، خصیصه سیستم غیرخطی است و دست برتر کنشگر هیبریدی در این چارچوب تعریف میشود و بهترین راهبرد مقابله با پیش بینی ناپذیری، سناریوسازی است که با شناخت نقاط عطف سیستمی و مجذوب کننده های ناآشنا ممکن می شود. در واقع به هر میزان که این نقاط بهتر شناسایی شوند، سناریوسازی قوی‌تر و به هر اندازه که سناریو های قوی تری تهیه شوند، پیش بینی ناپذیری سیستم پیچیده و آشوبی سرکوب شده و امکان استفاده از
پیش خوران ها به جای باز خوران ها فراهم می شود.
۸- تاریخ ثابت کرده است که تحولات فناورانه به طور مستقیم در تغییر محیط امنیتی نقش دارد و تغییر محیط امنیتی بر انقلاب در امور نظامی تأثیرگذار است. که این انقلاب نیز به نوبه خود بر دکترین، سازماندهی، تاکتیک و فناوری سازمان های نظامی اثر می گذارد. بنابراین رصد تحولات فناورانه روزآمد به تطابق کارآمد سازمان نظامی با محیط امنیتی جدید کمک می نماید. در همین راستا پیشنهاد می گردد که مراکز رصد تحولات فناورانه مرتبط با امور امنیتی و نظامی تقویت و این مراکز در سطح ملی همگرا گردند.

و من الله التوفیق

منابع
۱- فصلنامه آینده پژوهی دفاعی
۲- فصلنامه مدیریت نظامی
۳- ویکی پدیا
۴- مجله برترینها
۵- رسانه تی وی
۶- خبرگزاری خانه ملت
۷- روزنامه خراسان
۸- مرکز بین المللی مطالعات صلح
۹- بسیج پرس
۱۰- خبرگزاری مهر
۱۱- فصلنامه علوم و فنون نظامی
۱۲- مشرق نیوز
منتشر شده در تارنمای اندیشکده یاسین در تاریخ ۲۰ فروردین ۱۳۹۷

۱۳۹۷ فروردین ۱۴, سه‌شنبه

از ترور تا ترور

بسمه تعالی


در پی انتصاب جان بولتن به سمت مشاور عالی امنیت ملی ترامپ شادی و خوشحالی وصف ناپذیری در میان سلطنت طلبان و منافقین شکل گرفت تا جایی که این دو طیف خود را پیروز میدان می دیدند و ضمن اطمینان از قتل عام مردم داخل کشور، برای پاکسازی نیروهای انقلابی در خارج از کشور نیز مطلبی در کیهان لندن منتشر نمودند.
از ابتدای استفاده سلطنت طلبان از فضای سایبر، آنان پرخاش را همیشه چاشنی بحث های سیاسی با مخالفان خود می کردند و همیشه به ادعاهای منافقین استناد می نمودند. اما پس از انتشار آهنگی از خواننده ضد انقلاب محسن نامجو در رد رضا شاه پهلوی، آخرین ولیعهد ایران رسما در ۱۳ خرداد ۹۳ در مصاحبه با سیامک دهقان پور در برنامه افق صدای آمریکا ضمن مضموم خواندن فحاشی، گفت: « نباید کسی انتظار داشته باشد که فحش بدهد ولی فحش نخورد. » سلطنت طلبان این جمله را بعنوان مجوز فحاشی تلقی کرده و تا به امروز هر مبحثی در خصوص تمامیت ارضی و رشد و تعالی کشور را با فحاشی و توهین به مردم و نظام بی پاسخ نگذاشته اند.
در مبحث ترور ما با دو زیرمجموعه ترور فیزیکی و ترور شخصیتی مواجه هستیم. اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی و پیدایش اینترنت ما با نوع جدیدی از ترور مواجه هستیم که از آن می توان با عنوان « ترور روانی » نام برد. در زمانی که امکان ترور فیزیکی و شخصیتی امکانپذیر نباشد، می توان برای تخریب اندیشه افراد در فضای مجازی از ترور روانی استفاده نمود. شایع ترین این ترور فحاشی و تهدید در فضای مجازی برای اثرگذاری منفی بر شخصیت و اندیشه افراد است. بر اثر این فحاشی ها که در فضای سایبر معمولا با اکانت های جعلی بدون نام و نشان صورت می گیرد؛ فرد حمله شده در اثر فحاشی ها و عدم دسترسی فرد تروریست، دچار رخوت فکری شده و با تکرار این توهین ها به مرور زمان دیگر رغبتی به فضای سایبر و فعالیت های اینترنتی نشان نخواهد داد و ترور روانی نتیجه خواهد داد. مثال بارز در این خصوص هواداران سلطنت پهلوی هستند که با ترور روانی تحت پوشش حسابهای کاربری جعلی، مخالفان خود را به مرور زمان از فضای سایبر منزجر نموده و در تلاشند تا در جنگ نرم بر علیه ایران، رضا پهلوی و هوادارانش یکه تاز میدان باشند.
اما در فضای حقیقی و در جوامع ایرانیان در اروپا، آمریکا و کانادا اقدامات سلطنت طلبان شکل دیگری به خود گرفت. در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ تشکل سلطنت طلبی با عنوان ارتش نوین شاهنشاهی ایران در آمریکا در بیانیه ای اعلام نموده که آخرین ولیعهد تاریخ ایران به سلطنت طلبان فرمان آتش به اختیار داده است و در این فرمان دست بردن به اسلحه را نیز جایز دانسته است. ضمن اینکه در تاریخ ۶ فروردین ۹۷ شخصی با عنوان یوسف مصدقی مطلبی را در کیهان سلطنت طلب لندن منتشر می نماید با عنوان « مهم ترین تکلیف براندازان، قطع بازوی خارج نشین جمهوری اسلامی (هواداران و لابی های جمهوری اسلامی در خارج از کشور) است. » همچنین در مصاحبه ای که سعید قاسمی ادمین صفحه فیس بوکی سلطنت طلب رستاخیز سیمرغ در تاریخ ۱۱ فروردین ۹۷ با سه تن از فعالین سلطنت طلب داشت؛ کوروش (رضا) ضرابی مقیم فرانکفورت آلمان که پرونده جنجال معالجه آیت الله هاشمی شاهرودی در کلینیک پروفسور سمیعی در آلمان را در کارنامه خود دارد بر شناسایی هواداران جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده و خواهان افشای نام و آدرس آنان شده است. این اقدامات بیانگر این است که سلطنت طلبان برای همخوانی با منافقین در حال تغییر استراتژی خود از ترور روانی به ترور فیزیکی هستند.
اگر نیم نگاهی به حوادث منطقه بیندازیم خواهیم دید که آمریکا و رژیم صهیونیستی در تلاش بودند با حذف شمشیرهای داموکلس از گرده اسرائیل مقدمات اقدام نهایی بر علیه ایران را فراهم کنند. با شکست این پروژه و همچنین ناتوانی سعودی ها در برابر ایران، ترامپ با انتصاب جان بولتن به سمت مشاور عالی امنیت ملی آمریکا در تلاش است تا از سلطنت طلبان و منافقین بعنوان بازوهای خود در پروژه رژیم چنج استفاده کند. جان بولتن که به حمایت از گروهک تروریستی منافقین معروف است در اظهار نظری در شبکه صهیونیستی فاکس نیوز صراحتا گفت: « پرزیدنت ترامپ باید با رضا پهلوی وارد مذاکره شود.» این تضاد در میان صحبت های مشاور عالی امنیت ملی آمریکا تا کنون هیچ موضع گیری از جانب سلطنت طلبان و منافقین را در بر نداشته است.
با توجه به سابقه تروریستی (فیزیکی) منافقین در داخل و خارج از کشور و اقدامات اخیر سلطنت طلبان در خصوص تصمیم برای شناسایی هواداران جمهوری اسلامی (از دیدگاه آنان تمامی ایرانیان مقیم کشورهای اروپایی، کانادا و آمریکا که به ایران سفر می کنند مزدور و مامور وزارت اطلاعات هستند و حامی و هوادار جمهوری اسلامی) و تبدیل ترور روانی به ترور فیزیکی (در دو وجه جنگ روانی و ترور فیزیکی) می توان گفت که آمریکا در هراس است تا هرگونه اقدام بر علیه ایران با پاسخ قاطع ایرانیان خارج از کشور مواجه شود. از این روست که در تلاش است که پیش از هرگونه اقدام بر علیه کشور، ایرانیان غیر همسو با جریانات نفاق و سلطنت را شناسایی و کنترل و احیانا حذف نماید. در صورتی که در فضای حقیقی این امر تحقق نیابد، نشر اقدامات کاذب همانند می تواند در ترور روانی افراد تاثیر بسزایی داشته باشد.
دکترین اعصاب
اگر دشمن را یک انسان فرض کنیم، این انسان دارای اعضا و جوارحی است که از طریق مغز و توسط سلسله عصبی هدایت می شوند. اگر آمریکا را به سر این انسان تشبیه کنیم، دو جریان نفاق و سلطنت دو دست این انسان خواهند بود، نهادهای حقوق بشری و رسانه ها نقش بدن را بازی خواهند کرد و عوامل عملیاتی دشمن در داخل کشور نیز نقش پاها را بازی خواهند نمود. آنچه تمام این اعضا را به سر وصل می کند سیستم عصبی می باشد که از دیدگاه کالبدشناسی به دو دسته مرکزی (مغز و نخاع) و پیرامونی (اعصاب ارتباط دهنده اعضای بدن با مغز و نخاع) و از دیدگاه کاربردی به دو دسته پیکری (ارادی) و خودگردان (غیرارادی) تقسیم می شوند. لذا برای فلج کردن تمامی تحرکات دشمن لازم است که یا سر هدف قرار گیرد و یا سیستم عصبی مختل گردد.
برای هدف قرار دادن سر می توان از دکترین انتحار استفاده نمود. در این شرایط باید در سیاست خارجی طوری عمل کنیم که کاخ سفید دست به عملیات انتحاری کور در صحرا بزند.
پر واضح است که هدف آمریکا سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی می باشد و تا مرحله سرنگونی پیش خواهد رفت. اما برای بعد از سرنگونی برنامه خواصی در سخنان و عملکرد دشمن وجود ندارد. در اینجاست که اختلافات سلطنت طلبان و منافقین عرض اندام می کند و کشور را پس از براندازی (در صورت براندازی) جمهوری اسلامی به جنگ داخلی و تجزیه سوق می دهد. لذا برای فلج کردن دشمن می توان با مدیریت سیستم عصبی و با بهره وری از دشمنی تاریخی منافقین و سلطنت طلبان این تهدیدات را با تغییر و تلفیق مکاتب تهدید، فرصت و موقعیت محور و تعریف آن در مکاتب متاخر کپنهاک و پاریس، این تهدید را تبدیل به فرصتی نمود که در آن یکی از دو فاکتور زیر و یا هر دو فاکتور اجرا شود:
۱- حمله هر دو دست به سمت سر با هدف خدمت انحصاری. در این صورت اقدام برعلیه سر به جهت از بین بردن حواس موجود در سر میسر خواهد شد.
۲- حمله دو دست به یکدیگر با هدف حذف رقیب برای دستیابی به خدمت انحصاری. ایجاد این موقعیت باعث خواهد شد تا اجرای استراتژی رژیم چنج با این دو بازو عملا غیر ممکن بشود و مبارزه بر علیه امنیت کشور تبدیل به مبارزه برای گرفتن انحصار اپوزیسیون بودن بشود.
رصد و گاهاٌ مدیریت اپوزیسیون برانداز تا کنون نتیجه ای رضایت بخش داشته است. اما با انتخاب جان بولتن به سمت مشاور عالی امنیت ملی آمریکا و با توجه به مکتب نخ نمای امنیتی آمریکا، باید گفت که در تولید اپوزیسیون برانداز برای جایگزینی با جریانات نفاق و سلطنت طلب ضعیف عمل شده است. هرچند که تا منزل جانان فاصله ای نیست.
و من الله التوفیق
منتشر شده در تاریخ ۱۳ فروردین ۹۷ در تارنمای اندیشکده یاسین