۱۳۹۷ مرداد ۲۸, یکشنبه

طرح فروپاشی ایران

بسمه تعالی


یهود برای تحقق حکومت بر جهان توسط آمریکا همواره در تلاش و تکاپو می باشد. برای تحقق این هدف یهود باید خود و یا توسط عوامل خود سه محور و کانون مهم را در اختیار بگیرد:
الف – حاکمیت بر منابع انرژی جهان بویژه نفت و گاز
ب- در اختیار گرفتن جریانهای مالی جهان و حاکمیت بر مکانیزم گردش پول
ج – تسلط بر جریان اطلاع رسانی و رسانه های ارتباط جمعی برای سلطه بر افکار عمومی
از همین رو پس از جنگ جهانی دوم تلاش کرد تا تنها رقیب خود اتحاد جماهیر شوروی را از میان بردارد تا بتواند قدرت یهود را در جهان تثبیت نماید. اتحاد جماهیر شوروی در تاریخ چهارم یا پنجم دی ماه سال ۱۳۷۰ از هم فرو پاشید و نقشه جغرافیایی آن به صورت امروزی درآمد.
علل فروپاشی ابرقدرت شرق چه بود؟
اولین طرح برای مقابله با شوروی که شامل ۳ دوره ۵ ساله بود در اواسط دهه ۱۹۸۰ تصویب شد. این طرح شامل مفاد زیر بود:
۱- اجرای برنامه اول پنج ساله برای آماده سازی فضای داخلی شوروی برای فروپاشی
۲- اجرای برنامه دوم پنج ساله تحت عنوان « اصلاحات و دموکراتیزاسیون » با هدف فروپاشی، تجزیه سیاسی، تخریب پتانسیل های اقتصادی و تضعیف نقاط قوت شوروی
۳- اجرای برنامه سوم پنج ساله پس از پیروزی اصلاح طلبان با هدف تخریب توان نظامی، بی اعتبار کردن نیروهای مسلح، تسلط بر منابع انرژی، تغییر هویت فرهنگی، زمینه سازی برای فروپاشی روسیه و تحکیم زمینه های تسلط پایدار بر روسیه.
ضمن اینکه بنیاد هرتیچ طرحی را اواسط دهه ۸۰ میلادی به تصویب شورای امنیت ملی آمریکا می رساند که بر اساس آن سه مرحله برای فروپاشی شوروی در نظر گرفته شده بود:
الف – برنامه ریزی برای چیدن پیمان ورشو متشکل از کشورهای بلوک شرق بود که در مقابل پیمان آتلانتیک شمالی « ناتو » شکل گرفته بود.
ب – برنامه ریزی برای تجزیه جمهوری های ساحل بالتیک همانند اکراین، مولداوی از خاک شوروی
ج – جدا سازی جمهوری های آسیای میانه و سایر جمهوری ها از اتحاد جماهیر شوروی
د –  تقسیم روسیه به ۱۰ تا ۱۵ منطقه و ایالت جداگانه
اهم راهکارهایی که آمریکا در مرحله مقدماتی فروپاشی شوروی عملیاتی نمود عبارت اند از:
۱- استفاده از سلاح دروغ و تهمت برای فریب افکار عمومی شوروی
۲- استفاده از تکنیک تطمیع برای مزدور سازی و نفوذ در سطح مقامات بلندپایه شوروی
۳- برنامه ریزی برای نفوذ و تسلط بر رسانه های گروهی شوروی بویژه مطبوعات و نشریات
۴- سازماندهی یک ستون پنجم در سطح مقامات بلندپایه شوروی
۵- استفاده ابزاری از اصلاحات عوام فریب نظیر دموکراسی، آزادی، اصلاحات
۶- ایجاد چتر حمایتی قوی برای حمایت از عوامل خود و قانون شکنان در جهت تحقق منافع غرب و تضعیف نیروهای امنیتی و بی اعتبار نمودن دستگاههای قضایی
۷- تخریب اقتصاد از طریق ترویج ارتشاء، دزدی، اختلاس و … تحت پوشش فریبنده اقتصاد بازار آزاد
طرح های عنوان شده طرحهای مقدماتی برای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می باشد که عملیاتی شده و باعث شد که این کشور با استعفای میخائیل گورباچف در ۲۵ دسامبر سال ۱۹۹۱ رسما از هم بپاشید و به کشورهای کوچکتر تجزیه شود. اما آنچه که ما را نسبت به این اقدامات آمریکا حساس می کند، اجرای این طرح با اندکی تغییر در ایران می باشد که هدف اصلی آمریکا و متحدان عبری – عربی آمریکا تجزیه ایران در خلال حوادث پس از سرنگونی جمهوری اسلامی می باشد. آنچه که دولتمردان آمریکا همچون دونالد ترامپ، مایک پمپئو، جیمز ماتیس می گویند تلاش برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران در منطقه می باشد و در عین حال خواهان براندازی جمهوری اسلامی به دست اپوزیسیون برانداز هستند و از آنان حمایت می کنند. اگرچه ماجرای ۳۰۰ میلیون دلاری دریافت کمک آخرین فرزند مذکر آخرین خاندان سلطنتی ایران از محمد بن سلمان ولیعهد عربستان را می توان به قمار از پیش باخته عربستان تعبیر نمود اما بعد روانی این مسئله خونی تازه در رگهای اپوزیسیون سلطنت طلب جاری نمود. از آنجایی که آمریکا خود توان رویارویی با ایران را نداشته و بر روی دو عامل اپوزیسیون درون نظام و اپوزیسیون برانداز خارج از کشور سرمایه گذاری کرده است. لذا لازم است در خصوص مدل فروپاشی شوروی به اپوزیسیون درون نظام از دید اپوزیسیون برانداز نگریسته شود.
یکی از عواملی که می توان در آماده سازی مردم برای فروپاشی نظامی سیاسی و تمامیت ارضی شوروی مؤثر دانست اوضاع بد اقتصادی و اعتصابات و اعتراضات خیابانی مردم به وضع موجود پس از توافق با آمریکا بود. این مسئله در ایران با اعتراضات معلمان و پرستاران از سالهای ۹۳ – ۹۴ آغاز و از دی ماه ۹۶ تا کنون در قالب اغتشاش ادامه یافته است. همانگونه که در شوروی مردم بین کمونیست ها و اصلاح طلبان (عوامل فروپاشی شوروی) می بایستی یکی را انتخاب می کردند، در ایران نیز دشمن سعی نمود با ایجاد دودستگی مردم را در بین دوراهی اصولگرایی و اصلاح طلبی قرار دهد. لازم به ذکر است که آمریکا و متحدانش اصلاح طلبان (لیبرالها) را بعنوان نیروهای برانداز داخلی به رسمیت می شناسند. این دوراهی باعث شد که حوادث تیرماه ۷۸، حوادث پس از انتخابات ۸۸ و اغتشاشات ۹۶ و ۹۷ در کشور رقم بخورد و تا فروپاشی نظام پیش رود.
در مرحله دیگر طرح فروپاشی شوروی اجرای اصلاحات در بدنه دولت بود. این جریان توسط فرد دوم شوروی و در عین حال مخالف سرسخت گورباچف رئیس جمهور وقت شوروی، بوریس یلتسین هدایت می شد. رفتاری که نویسنده عنوان یلتسینیسم را به آن داده است را می توان عملیات نهایی فروپاشی شوروی دانست.
رفتار یلتسینیسم:
این رفتار را می توان در گزاره های زیر تعریف نمود:
۱- تلاش و تعجیل برای اصلاحات. اصلاحات در مدیریت سیاسی کشور می تواند در تلاش برای تغییر ساختار حکومتی کشور نیز تعریف شود.
۲- اعتماد و معامله با آمریکا
۳- انتظار کمک از آمریکا در قبال پیاده نمودن استراتژی های آمریکا در مدیریت سیاسی کشور
۴-   باور به حاکم بودن آمریکا در جهان و عملکرد برای جلب اعتماد ظاهری آمریکا به عبارتی دیگر گوش به فرمان آمریکا بودن
۵- باور به خودمختاری (در شوروی باور به استقلال جمهوری های شوروی) و در امتداد آن تجزیه کشور
۶- توهم خواندن تئوری توطئه برای منفعل نمودن افکار عمومی
این طرحها و برنامه های آمریکا برای فروپاشی ایران با اندکی تغییر در حال اجراست. آمریکا و سلطنت طلبان با حمایت مطلق از سید محمد خاتمی رئیس جمهور دولت اصلاحات و تبلیغاتی که بی شباهت با رقابت انتخاباتی ۹۶ هم  نبود در پیروزی وی در انتخابات ۲۲ خرداد ۷۶ سهم به سزایی داشتند. این حمایت تا پایان دوره ریاست جمهوری وی البته ادامه یافت. رهبر انقلاب در یک جلسه علنی در تاریخ ۱۳۷۹/۴/۱۹ با مسئولان و کارگزاران وقت نظام در طی سخنانی تفاوتهای بین ایران و شوروی را اینگونه بیان نمودند:
« تفاوت اوّل، تفاوت رئیس جمهور ما با آقای گورباچف است؛ گورباچف به مبانی مارکسیسم بی‌اعتقاد و دلباخته غرب بود؛ حرفهایی هم که می‌زد، حرفهای غربی ها بود؛ منتها با زبان روسی آنها را بیان می‌کرد؛ والّا شعارهای او هم غیر از شعارهای آنها نبود؛ او دلباخته آنها بود!
تفاوت دوم این است که اسلام، مارکسیسم نیست. مارکسیسم مورد قبول مردم شوروی هم نبود. بله، دینِ حزب کمونیست شوروی بود. حزب کمونیست شوروی متشکل از چند میلیون عضو در مقابل جمعیت نزدیک به سیصد میلیونی شوروی بود؛ شاید مثلاً ده میلیون، پانزده میلیون نفر عضو بودند. اعضای حزب کمونیست همیشه از امتیازاتی برخوردار بودند؛ بنابراین می‌توان حدس زد که در بین همان جمعیت هم آنچه برای آنها در درجه اول اهمیت قرار داشت، امتیازات بود؛ لذا مارکسیسم به عنوان یک دین برایشان مطرح نبود. اسلام، دین مردم و عشق مردم و ایمان مردم است. اسلام همان چیزی است که این ملت بزرگ برای خاطر آن، عزیزان و پاره‌های تن و جگرگوشه‌هایشان را به میدان فرستادند و وقتی جسد آغشته به خون آنها برگشت، برایشان گریه نکردند و خدا را شکر کردند!
سوم این که نظام اسلامی، نظام کمونیستی نیست؛ نظام اسلامی است؛ نظامی جوان و منعطف و پُرتلاش و مردمی است. در این‌جا مردم به مسئولان عشق می‌ورزند و رابطه‌شان، رابطه عاطفی است؛ نه فقط رابطه رأی دادن. در این‌جا وقتی یکی از مسئولان کسالتی پیدا کند، همه مردم کشور دستها را به دعا بلند می‌کنند که خدا او را شفا دهد؛ مثل این که برای بچه خودشان دعا می‌کنند!»
از زمانی که غرب رئیس دولت اصلاحات را بعنوان گورباچف ایران معرفی نمود تا امروز که رئیس دولت تدبیر و اعتدال را گورباچف و بعضا یلتسین ایران می داند، علاوه بر اینکه طیفی که سید محمد خاتمی و حسن روحانی آن را نمایندگی می کنند بعنوان طیف برانداز و طیفی که فروپاشی را محقق می کند معرفی می کند، آمریکا در جهت تسهیل طرح فروپاشی شوروی در ایران علاوه بر تغییراتی که در طرح داده است، تغییراتی نیز توسط عوامل خود که عمدتا یا از طیفی هستند که دو رئیس جمهور نامبرده آنرا نمایندگی می کنند و یا از طریق رسانه و شبکه های اجتماعی در فضای مجازی در داخل کشور. از عملیاتهایی که اپوزیسیون برانداز خارجی در فضای حقیقی و رسانه های ارتباط جمعی و همچنین شبکه های اجتماعی مجازی انجام می دهند میتوان به اسلام زدگی (چهارشنبه های سفید و تبلیغات برای آتش زدن قرآن و پرچم ایران توسط اپوزیسیون سلطنت طلب و چپ)،  تلاش برای تحریک اقوام ایرانی به جهت تلاش و مبارزه برای فدرالیسم و استقلال اقوامی همانند عرب اهوازی و یا کرد و بلوچ و آذری. (به همین منظور شورایی بنام شورای دموکراسی خواهان ایران متشکل از فعالان تجزیه طلب اقوام ایرانی با ابتکار جبهه دموکراتیک ایران به سرکردگی حشمت طبرزدی تشکیل شد و از جانب رسانه هایی همچون العربیه فارسی و و تلویزیون فارسی زبان سعودی ایران اینترنشنال حمایت خبری می شوند.)، تلاش برای فرهنگ زدگی و نفرت از ایرانی و یا مسلمان بودن، نفرت از مدیران و مسئولان کشوری و لشکری و … می باشد.
جریان اصلاحات با اشتباه محاسباتی غرب تغییرات اساسی در خود ایجاد کرد و باور خود را به جایی رساندند که برای اصلاح نظام ولایت فقیه و متعاقب آن کل نظام باید برچیده شود. این مهم را می توان در اظهارات مایکل لدین در خصوص نامه ۷۰ صفحه ای نیروهای برانداز داخلی به وضوح درک نمود. اکنون پس از گذشت ۹ سال از تلاش براندازان داخلی برای سرنگونی نظام، دولت اعتدال زمینه های بارگذاری کدهای طرح شوروی را از طریق جداسازی ارتباط مردم با مسئولین و برخورداری مسئولین و خانواده های آنها از امتیازات ویژه ای که مردم عادی از آنها برخوردار نیستند همانند اختصاص دلار دولتی، خرید عمده سکه، در دست گرفتن بازار ارز، وام های بدون بهره و بدون ضامن و بی بازگشت، واردات اجناس و کالاهای لوکس در راستای خروج نقدینگی از کشور، تعطیلی تولید داخلی به جهت افزایش نرخ بیکاری و متعاقب آن ایجاد نارضایتی های خیابانی توسط کارگران، بالا بردن سطح انتظارات مردم پس از توافق هسته ای موسوم به برجام و افزایش تورم و کاهش توان خرید مردم به جهت ایجاد نارضایتی و سازماندهی اعتراضات خیابانی، تلاش برای زیر سوال بردن توان نظامی کشور و معامله بر سر تولیدات دفاعی کشور با غرب به جهت خلع سلاح ایران و آماده سازی ایران برای حمله هوایی آمریکا و رژیم صهیونیستی به تاسیسات نظامی و عمرانی کشور با عنوان حمایت از مردم معترض ایران و … را فراهم نموده است. رئیس جمهور ایران همانند یلتسین نجات کشور را در تعامل با آمریکا می داند و تلاش نموده است تا با اعتماد به آمریکای غیرقابل اعتماد نظام را به سرنگونی و ایران را به تجزیه سوق دهد.
برای جلوگیری از ادامه بسترسازی برای سرنگونی نظام و تجزیه کشور صحبت از استعفا و یا عزل رئیس جمهور به میان آمد. همانگونه که در مطلب رمز فتنه ۹۸ عنوان شد پروژه ۲۰۲۰ که در کشور به فتنه ۹۸ معروف است نتیجه تحقیقات میدانی یک تیم زبده متشکل از پاتريک کلاوسون ، فرانسيس فوکویاما ، کنت تيمرمن ، ساموئل هانتينگتون و… تجزیه و تحلیل و بررسی های صورت گرفته در مراکز پژوهشی و تحقيقاتي ، که منجر به تدوین دکترینی در آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی ایران از طریق “جنگ نرم” شد؛ پروژه  ۳۰ ساله ای را با عنوان “پروژه  ۲۰۲۰ ” تهیه و در قالب سه پریود ۱۰ ساله برای سال های ۷۸ و ۸۸ و ۹۸ در دستور کار خود قرار دادند. سال ۹۸ بعنوان سال نهایی پروژه ۲۰۲۰ پیش بینی شده است که در این سال با استناد به این پروژه عملیات رژیم چنج در ایران آغاز می شود. اعتراضات مردم معترض به گرانی و وضع معیشتی موجود در کشور جسته و گریخته در شهرهای مختلف کشور برگزار می شود. عزل رئیس جمهور در سال ۹۸ توسط مجلس شورای اسلامی می تواند آغازگر فتنه ۹۸ باشد. با یکی شدن معترضین به وضعیت معیشتی و لشکر کشی خیابانی براندازان داخلی (اصلاح طلبان و لیبرالها) و مسلح نمودن و همچنین کشته سازی فتنه عظیم ۹۸ شکل خواهد گرفت و احتمالا جنگی داخلی همانند سوریه گریبان ایران را خواهد گرفت.
برای مقابله با طرح فروپاشی ایران با الگوی فروپاشی شوروی می توان با نفوذ و مدیریت اپوزیسیون برانداز و تجزیه طلب و همچنین رصد و حذف فیزیکی عوامل منافقین در داخل و خارج کشور به نتایج مطلوبی دست یافت. اپوزیسیون برانداز داخلی نیز می تواند با رد صلاحیت اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو و رصد اطلاعاتی آنان در حتی کوچکترین تحرکات آنان در زندگی خصوصی، کنترل این افراد را در دست گرفت.
حوزه امنیت را می توان به دو گروه امنیت درون و امنیت برون تقسیم نمود. این دو گروه که هریک به دیگری وابسته است را می توان از فاکتور امنیت ملی کشور مشتق نمود.
امنیت درونی و بیرونی را می توان به بخش های زیر تقسیم نمود:
آنچه که باعث فروپاشی شوروی شد وجود حفره های مانور در امنیت درونی بود. این در حالیست که شوروی دارای امنیت بیرونی بود. غرق شدن در امنیت بیرونی و غفلت از امنیت درونی باعث وجود حفره هایی شد که برای نمونه به تعدادی از آن حفره ها اشاره می شود:
حفره های ایجاد شده در امنیت درونی
۱- شوروی
۱-۱- تلاشهای برنامه ریزی شده برای نفی دستاوردهای گذشته، تبدیل شدن سفارتخانه های آمریکا و کشورهای غربی به ستاد اصلاح طلبان، تبلیغات وسیع برای توهم خواندن توطئه آمریکا توسط دموکراتها، اصلاح طلبان و رسانه های غربی برای دوست جلوه دادن آمریکا (امنیت سیاسی)
۱-۲- متلاشی کردن اقتصاد شوروی توسط کارشناسان آمریکایی به دست اصلاح طلبان، بی‌برنامگی و اعمال طرحهای احمقانه در مورد خصوصی سازی که توسط طرحهای غلطی که به دست آمریکایی ها دیکته می شد نهایتا به کاهش تولیدات صنعتی و افزایش بیکاری منجر شد؛ کشاندن شوروی به مسابقه تسلیحاتی که نتیجه آن هزینه های بسیار در دستیابی به فضا، فن آوری موشکی و سلاح های هسته ای با بازدهی تضعیف اقتصادی و معیشتی مردم و نیازمندی مردم به وسایل زندگی (امنیت اقتصادی)
۱-۳- تخریب فرهنگ و ارزشهای مردم شوروی و جایگزین شدن فرهنگ غرب و آمریکا؛ بی اعتبار شدن ارزشهای فرهنگی و تاریخی شوروی توسط مطبوعات و عناصر نفوذی؛ ترویج و اشاعه تقدم منافع فردی به منافع ملی؛ وارونه کردن حقایق و تلاش برای کور کردن درک اجتماعی و معرفی خائنین به عنوان قهرمان ملی و معرفی قهرمانان ملی با عنوان خائن؛ تلاش برای بی اعتبار نمودن ارتش و خنثی سازی دستگاههای امنیتی (امنیت اجتماعی)
۲- ایران
۲-۱- در ایجاد حفره امنیتی در امنیت سیاسی تلاش رسانه های فارسی زبان و همچنین برخی عناصر دشمن در داخل برای نفی دستاوردهای انقلاب از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون؛ تضعیف عامدانه دولت توسط دولتمردان اصلاح طلب و لیبرال و انتصاب آن به حکومت در سطح جامعه؛ تلاش برای جدا سازی مردم از مسئولین از طریق عملکرد نیروهای نفوذی در درون نظام و رانت خواری و ویژه خواری عامدانه و علنی دولتمردان و اعلام این رانت خواری و ویژه خواری و فساد اقتصادی از طریق شبکه های اجتماعی مجازی و رسانه های فارسی زبان وابسته به جهت تفکیک راه مردم و نظام برای زمینه سازی اعتراضات خیابانی و همراه کردن قشر پایین جامعه با معترضین را می توان نام برد. ایجاد حفره در امنیت سیاسی درونی استراتژی های نفرت علیه مسئولین و نفرت علیه نظام در دکترین آنفولانزای نیویورکی را نمایندگی می کند.
۲-۲- در ایجاد حفره در امنیت اقتصادی درونی می توان به تعطیلی تولیدات داخلی و عدم حمایت دولت از تولید داخلی و همزمان اختصاص ارز دولتی به واردات لوازم لوکس و اتومبیل های گران قیمت به جهت کاهش نقدینگی توسط عوامل دشمن در پست های حساس دولتی، سوق دادن کشور به اقتصاد تک محصولی و وابسته نمودن کشور به درآمد نفت به جهت ایجاد فشار اقتصادی با هدف صدامیزه کردن کشور (نفت در برابر غذا)، وابسته نمودن اقتصاد کشور به دلار آمریکا و عدم تلاش برای ایجاد بانک های تجاری دوطرفه به جهت باز گذاشتن دست ستاد جنگ اقتصادی دشمن برای کاهش ارزش ریال، دادن مجوزهای بی رویه به موسسات مالی – اعتباری به جهت جمع آوری پول نقد از سطح شهرها توسط این موسسات اشاره نمود.
۲-۳- دشمن حفره های بسیار زیادی در زمینه امنیت اجتماعی ایجاد نموده است. بخشی از این حفره ها بر اساس استراتژی های نفرت از مردم و نفرت از ایرانی بودن در دکترین آنفولانزای نیویورکی طراحی و اجرا شده است. به سخره گرفتن قومیت های ایرانی و توهین به آنها تحت عنوان طنز، ایجاد تبعیض فی مابین پایتخت نشینان و سایر شهرهای ایران بر اساس فراهم آوری تمامی امکانات رفاهی در تهران و عدم رسیدگی به شهرها و شهرستانهای کشور به بهانه های مختلف؛ تلاش برای تثبیت و تبیین شعار « نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران » از طریق اعتراض به حضور نظامی در خارج از مرزهای کشور؛ نوشتن سناریوهایی بر علیه قانون حجاب، امر به معروف و نهی از منکر و اجرا نمودن و انتشار آن در فضای مجازی به جهت ایجاد هرج و مرج و کاشت بذر نفرت از اسلام، جمهوری اسلامی و در نهایت ایران در جامعه
حفره های ایجاد شده در امنیت بیرونی
در شوروی
۱- کشیده شدن شوروی به جنگ سرد و حرکت در مسیر توسعه تک بعدی، ، دیکته کردن تجزیه طلبی و استقلال جمهوری های بالتیک از سوی آمریکا به یلتسین، افزایش فشارهای سیاسی – امنیتی از سوی آمریکا، کشاندن شوروی به مسابقه تسلیحاتی، برنامه ریزی و تلاش برای جدا سازی و تجزیه جمهوری های سواحل بالتیک همانند اکراین و مولداوی، تلاش برای جدا سازی سایر جمهوری های آسیای میانه و سایر جمهوری ها از شوروی  (امنیت سیاسی)
۲- هزینه های کلان برای توان نظامی توسط شوروی به جهت مقابله با آمریکا، کمک آمریکا به پیروزی اصلاح طلبان در شوروی به جهت تخریب نیروهای مسلح شوروی، همکاری اصلاح طلبان و دموکراتهای شوروی با آمریکا به جهت تخریب و بی اعتبار کردن ارتش از طریق متهم نمودن ارتش به اعمال خودسرانه و نقض حقوق بشر بر طبق یک برنامه از پیش تعیین شده توسط اصلاح طلبان (توان نظامی)
۳- برنامه ریزی برای برچیدن پیمان ورشو « پیمانی متشکل از کشورهای بلوک شرق بود که در مقابل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی معروف به ناتو تشکیل شده بود»، بحران موشکی بین شوروی و آمریکا در دریای کارائیب بر سر استقرار موشکهای شوروی در خاک کوبا (توان دفاعی)
در ایران
۱- امنیت سیاسی ایران در سطح بین الملل همواره دست خوش دشمنی ها بوده و هست. تلاش برای مذاکره با آمریکا توسط اصلاح طلبان و لیبرالها، اعتماد به دشمن توسط لیبرالها و اصلاح طلبان، جاسوسی برای آمریکا، دامن زدن به ایران هراسی در سطح بین الملل از طریق انتشار کلیپهای اعدام در ملأ عام، ادعای جنگ طلب و خشونت طلب بودن ایران در سطح بین الملل توسط اصلاح طلبانی همچون محسن سازگارا و اکبر گنجی، همراهی اصلاح طلبان و اپوزیسیون خارج نشین با آمریکا در خصوص تحریمهای اقتصادی ملت ایران، رفتار دولت لیبرال در مواجهه با غرب، حضور لیبرالها در سطوح کلان مدیریتی کشور خود حفره ای عمیق، مهم و استراتژیک برای امنیت سیاسی کشور در گزاره برون مرزی محسوب می شود.
۲- تلاش برای تروریست خواندن سپاه، تلاش برای تعطیلی فن آوری موشکی، تلاش برای عدم تولید ادوات نظامی در کشور از طریق خارج کردن نقدینگی در سطح وسیع با اختلاس و امثالهم به جهت عدم توانایی صنایع نظامی کشور در خرید مواد اولیه، تلاش برای تحریم نمودن سپاه از طریق تصویب FATF، تلاش برای جایگزین کردن گفتمان بجای تولید ادوات نظامی در کشور، تلاش برای تفرقه بین ارتش و سپاه را می توان از حفره های امنیتی در توان نظامی نام برد.
۳- حضرت علی (ع) در خطبه ۲۷ نهج‌البلاغه می فرمایند: به خدا سوگند، مردمی که در خانه هایشان نشینند تا دشمن به سراغشان آید، قطعاً ذلیل و خوار شوند. به جهت افزایش امنیت مرزها و متعاقب آن امنیت ملی نیازمند بالا بردن توان دفاعی و دفاع در خارج از مرزها می باشیم. تلاش اصلاح طلبان و لیبرالها در بیهوده خواندن حضور ایران در سوریه (با درخواست دولت قانونی سوریه)، تلاش برای تحریک مردم به جهت اعتراض به دفاع از مرزهای کشور کیلومترها جلو تر از مرزهای کشور، هم صدایی اصلاح طلبان و لیبرالهای فراری با آمریکا و رژیم صهیونیستی برای بازگشت ایران به پشت مرزهای خود، محکومیت دفاع از مرزهای کشور در غزه و جنوب لبنان، عراق و سوریه توسط اصلاح طلبان و لیبرالها با شعار « نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران »، همکاری اصلاح طلبان و لیبرالها علی‌الخصوص سران رده اول (تا سال ۱۳۸۸)، دوم و سوم فتنه با آمریکا برای شکستن دفاع از کشور، تلاش دولت تدبیر و امید برای جلوگیری از تولیدات موشکی برای اعتماد سازی به جهت مذاکرات بیشتر با غرب در چهارچوب برجام (توان دفاعی)
تغییراتی که آمریکا در طرح فروپاشی شوروی اعمال نموده است، می تواند گزاره پنجم دکترین آنفولانزای نیویورکی تحت عنوان اسلام ستیزی باشد. این حرکت از طریق رسانه ها، سایتها و شبکه های اجتماعی در فضای سایبر اعمال می شود. بعنوان نمونه می توان از طرح چهارشنبه های سفید که توسط یکی از عوامل اصلاح طلب بنام معصومه علی نژاد قمی معروف به مسیح علی نژاد طراحی شده است نام برد. در این طرح افراد که عموما بانوان هستند باید با اعمال زننده موجبات تحریک نیروهای مذهبی را فراهم نموده و با هوچی گری پاسخ آمر به معروف و ناهی از منکر را داده، و یا با نوشتن سناریویی در ایران و یا یکی از کشورهای اروپایی و یا آمریکا صحنه امر به معروف و نهی از منکر را بازی نموده و با درست کردن جنجال و گرفتن فیلم و انتشار آن در فضای سایبر، ضمن اعلام ضدیت با قوانین اسلام، فریضه امر به معروف و نهی از منکر را نفی نموده و موجبات نفرت از اسلام بعنوان دین اسارت را فراهم کنند؛ و یا با تبلیغ برای ازدواج سفید در رسانه های فارسی زبانی همچون تلویزیون من و تو، امر مقدس ازدواج را زیر سوال برده و یا با تبلیغ نگهداری سگ توسط هنرپیشه ها و خواننده ها در فضای سایبر، ضمن تشویق زوج های جوان به نگهداری سگ بجای فرزند، مسئله نجاست سگ را هم زیر سوال می برند و از این طریق ضدیتی دیگر با اسلام و فقه را رقم می زنند.
برنامه ای که برای فروپاشی شوروی تدوین و در شورای امنیت ملی آمریکا تصویب شده بود شامل سه دوره ۵ ساله بود. اما برنامه ای که برای فروپاشی ایران طراحی شده سه دوره ۱۰ ساله بوده است که دو دوره آن را با اغتشاشات معروف به ۱۸ تیر ۷۸ و اغتشاشات خرداد ۸۸ پشت سر گذاشته ایم.
همانگونه که در ابتدای مطلب عنوان شد سه دوره ۵ ساله آمریکا برای فروپاشی شوروی عبارت بودند از:
۱- اجرای برنامه اول پنج ساله برای آماده سازی فضای داخلی شوروی برای فروپاشی
۲- اجرای برنامه دوم پنج ساله تحت عنوان « اصلاحات و دموکراتیزاسیون » با هدف فروپاشی، تجزیه سیاسی، تخریب پتانسیل های اقتصادی و تضعیف نقاط قوت شوروی
۳- اجرای برنامه سوم پنج ساله پس از پیروزی اصلاح طلبان با هدف تخریب توان نظامی، بی اعتبار کردن نیروهای مسلح، تسلط بر منابع انرژی، تغییر هویت فرهنگی، زمینه سازی برای فروپاشی روسیه و تحکیم زمینه های تسلط پایدار بر روسیه.
تغییری که در این برنامه ۳ ماده ای بوجود آمده است مدت زمان اجرای آن می باشد که سه دوره ۱۰ ساله است و از سال ۱۳۷۸ آغاز گردید و تا سال ۱۴۰۸ ادامه خواهد یافت.
برنامه راهبردی اصلاح طلبان و لیبرالها برای فروپاشی نظام
۱- راهبرد عرصه مدیریتی: تضعیف رهبری، اشغال پست های مدیریتی و ناکارآمد جلوه دادن عامدانه مدیران ارشد نظام و نظام مدیریتی کشور
۲- راهبرد عرصه سیاسی: ایجاد بی ثباتی، مشروعیت زدایی، ناپایدار سازی سیاسی و به دنبال آن ناکارآمد سازی نظام
۳- راهبرد عرصه رسانه ای تبلیغاتی: ایجاد و مدیریت جنگ رسانه ای برای جلب اعتماد اذهان عمومی به آمریکا و غرب
۴- راهبرد عرصه فرهنگی – هنری: هویت زدایی از فرهنگ و باورهای اسلامی و ترویج فرهنگ و سبک زندگی غربی توسط سلبریتی ها
۵- راهبرد عرصه اجتماعی: ایجاد گسست های اجتماعی، بحران جمعیتی و تجزیه خواهی به جهت تضعیف سرمایه های اجتماعی و وحدت ملی
۶- راهبرد عرصه دفاعی – امنیتی: تضعیف و حذف فرهنگ ایثار و شهادت از طریق برنامه هایی همچون ۲۰۳۰، تضعیف قدرت دفاعی از طریق القاء وجود سایه جنگ درصورت عدم تعطیلی تولیدات نظامی، تضعیف قدرت امنیتی – انتظامی و مطالعه در حوزه های اثر بازدارندگی آن
۷- راهبرد عرصه علمی – فن آوری: القاء ناامیدی، مهاجرت سازی نخبگان، مهندسی، محدود سازی و حذف فعالیتهای علمی و فن آوری همانند پروژه هوافضا و فناوری هسته ای کشور
۸- راهبرد عرصه اقتصادی: تضعیف زیرساختهای کشور، تضعیف زیرساختهای فرهنگی و روانی کار و تولید و تلاش برای حذف و نابودی هرگونه تولید داخلی و واردات بی رویه کالاهای تولید داخل و یا کالاهای بی مصرف به جهت بی ثبات سازی اقتصادی و کاهش نقدینگی
برای رسیدن به نقطه صفر امنیت ملی و مصون کردن کشور از هرگونه بیماری سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی لازم است تا ریشه تفکر اصلاح طلبی و لیبرالیسم در کشور خشکانده شود. فرهنگ ایثار و شهادت و همچنین فرهنگ میهن پرستی و وطن محوری در بین اقشار مختلف جامعه رواج داده شود. همانگونه که گفته شد فروپاشی شوروی به دست اصلاح طلبان شوروی به دست گورباچف و یلتسین صورت گرفت. همانگونه که در جامعه ایران ملموس است اقدامات اولیه برای آماده سازی فضای داخلی ایران در ۱۰ سال اول طرح اجرا شده است، و برنامه دوم نیز در ۱۰ سال دوم که ۱۳۹۸ پایان آن می باشد رو به اتمام است و برنامه سوم براندازی با هدف تخریب توان نظامی و بی اعتبار کردن نیروهای نظامی، تغییر هویت فرهنگی در چهارچوب زمینه سازی برای فروپاشی ایران از درون از سال ۱۳۹۸ آغاز خواهد شد. در صورتی که اصلاح طلبان و اعتدال گرایان که تحت عنوان لیبرالها تعریف می شوند در سال ۹۸ بیشترین کرسی را در مجلس از آن خود کنند، همکاری پایاپای با دولت برای تخریب توان نظامی و تغییر هویت فرهنگی و تسلط بر منابع انرژی به جهت تسریع تخریب نظام از درون اجرایی خواهد شد، در صورتی که دولت سیزدهم نیز توسط این طیف تشکیل شود؛ تا پایان سال ۱۴۰۸ دیگر نه از جمهوری اسلامی چیزی باقی خواهد ماند و نه از تمامیت ارضی کشور.
برای دستیابی به این مهم در گام اول تلاش خواهند کرد تا ولی فقیه را ابتدا بی آبرو و سپس حذف نمایند. تنها با حذف ولایت فقیه است که استراتژی های آمریکا توسط اصلاح طلبان و اعتدالگرایان می تواند اجرایی شود. لذا برای حفظ تمامیت ارضی کشور و رساندن کشور به نقطه صفر امنیت ملی لازم است تا ولایت فقیه به هر قیمتی حفظ شده و برای ریشه کن کردن اندیشه لیبرالیسم در بدنه مدیریت کشور اقدام شود. نکته ای که باید همواره مورد توجه قرار گیرد ساختار سازی در مدیریت انقلابی کشور می باشد. ساختاری که هجمه ها و استراتژی های دشمن را بی اثر نموده و با چرخشی ۱۸۰ درجه استراتژی دشمن را به خودش برگرداند. دکترین صدف و دکترین هایی از این دست تنها در زمانی کارساز هستند که تهدیدی وجود داشته باشد. اما در دنیای امروز منتظر تهدید ماندن برای تبیین می تواند به دفاع در خانه خود تعبیر شود. ضمن اینکه تهدید بالفعلی که در کشور وجود دارد نه تنها در چهارچوب دکترین صدف تبیین نشده است، بلکه روزانه بر قدرت این تهدید داخلی نیز افزوده می شود.
در انتها باید عنوان کرد که:
بزرگترین تهدید در داخل کشور می باشد و آن وجود اندیشه اصلاح طلبی و اعتدالگرایی در سطح مدیریتی و در مراکز تصمیم گیری و قانون گذاری است. تا این تهدید برطرف نشود نمی توان انتظار برطرف شدن تهدیدات مثلث عبری – عربی – غربی را داشت. برای مقابله با تهدیدات خارجی ابتدا باید تهدیدات داخلی خنثی شوند.
و من الله التوفیق
منتشر شده در تارنمای اندیشکده یاسین در تاریخ ۲۸ مرداد ۹۷