۱۳۹۷ شهریور ۱۴, چهارشنبه

طرح سقوط دلار

بسمه تعالی



جیمز ریکاردز استراتژیست اقتصاد آمریکا در نشستی در سال ۲۰۱۲ درباره هدف آمریکا برای تغییر رژیم ایران گفت: بهترین راه بی ثبات سازی استفاده از افزایش تورم است. تغییر رژیم اسم همین بازی است که در ایران در حال اجرا است. هیچ کس جنگ را دوست ندارد، اما می توانیم کاری کنیم که گروه دیگری در ایران به قدرت برسند و مسئله هسته ای را از طریق دیگری حل کنیم. این جنگ مالی است که از ۲۰۰۹ علیه ایران شروع کردیم و نتیجه آن را بزودی می بینیم! 
لازم است برای روشن شدن مطلب ابتدا تعریفی از جنگ ارزی داشته باشیم تا بتوانیم با استناد به این تعریف پیشنهاد های خود را تبیین کنیم.
جنگ ارزی چیست؟
به کاهش رقابتی ارزش پول جنگ ارزی گفته می شود. این کاهش می تواند برای افزایش صادرات توسط خود دولت انجام شود. همچنین می تواند کاهش ارزش پول و افزایش تورم ناشی از این کاهش موجبات نارضایتی مردم را فراهم آورد. 
کشورهایی که درگیر جنگ ارزی هستند همواره در تلاشند تا مانع افزایش ارزش پول خود شده تا بتوانند اقلام صادراتی خود را با نرخی پایین صادر کرده و بازارهای جهان را در دست بگیرند. همچنین این کاهش ارزش پول می تواند واردات کالا را دشوار کند. از این جهت که برای واردات باید مبالغ بیشتری را بپردازند. لذا برای جلوگیری از واردات تولید داخلی خود را در دو وجه کمی و کیفی برای مصارف داخلی افزایش داده و در مواردی به خودکفایی برسند. 
دلیل ضعف ارزش پول یک کشور در برابر کشورهای دیگر علاوه بر قدرت اقتصادی، تابع عوامل متعدد دیگری است. در اصل، ارزش پول یک کشور در نهایت تابع دریافت‌های ارزی آن کشور (شامل ارز ناشی از صادرات، سرمایه‌گذاری خارجی، کمک مالی) در مقایسه با پرداخت‌های ارزی (واردات، سرمایه‌گذاری در خارج، هزینه اقدامات سیاسی و نظامی در خارج و کمک به کشورهای دیگر) باید باشد.
اگر پرداخت‌های ارزی بیش از دریافت‌ها باشد، نرخ ارز خارجی افزایش می‌یابد. همچنین اگر تقاضا برای ارزی بیشتر باشد بر ارزش آن افزوده خواهد شد.
عامل دیگر در این زمینه، نرخ تورم داخلی است. تورم به معنی کاهش ارزش پول ملی یک کشور است که قاعدتا بر ارزش نسبی آن در برابر ارزهای دیگر تاثیر می‌گذارد. دولتهایی که نتوانند نرخ تورم را ثابت نگهدارند و یا نرخ تورم را افزایش دهند خود به کاهش ارزش پول ملی خود دامن زده اند. 
علاوه بر عناصر اقتصادی، عوامل دیگری نیز بر نرخ برابری پول یک کشور تاثیر می‌گذارد. یکی از این عوامل، نگرش دولت در قبال نرخ ارز خارجی است. همچنین باور مسئولان و دولتمردان به کشورها نادیده گرفتن توان اقتصادی خود و اعتماد به پول بیگانه و انجام معاملات با آن پول باعث کاهش ارزش پول ملی خواهد شد. 
کاهش ارزش ریال در برابر دلار آمریکا با هدف ایجاد نارضایتی عمومی برای ایجاد اغتشاش و فتنه همانند سال ۸۸ می باشد. با این تفاوت که دولت ایران هموار کننده مسیر اهداف آمریکا در داخل کشور می باشد. 
یکی از فرصت های کاهش ارزش پول افزایش صادرات می باشد. دولت دوازدهم با تعطیل نمودن کارخانه های کشور یکی پس از دیگری و حذف تولید ملی ضمن جلوگیری از تولید برای افزایش صادرات، در تلاش است تا اقتصاد ایران را تک محصولی کرده و با افزایش تورم و کاهش ارزش پول کشور ضمن افزایش نرخ بیکاری، موجبات نارضایتی عمومی را فراهم آورد. کاهش ارزش پول منهای افزایش تولیدات داخلی به جهت افزایش صادرات و رونق بخشیدن به معاملات تجاری با جهان برابر است با تورم و افزایش نرخ کالاهای اساسی و سخت کردن معیشت مردم. بدیهی است مردمی که چیزی برای از دست دادن نداشته باشند و به سختی روزگار بگذرانند به مثابه منبع باروتی هستند که با کوچکترین جرقه آتش گرفته و اطراف خود را ویران می نمایند. 
درخصوص افزایش نرخ ارز باید گفت اگر پرداخت های ارزی بیش از دریافت باشد، نرخ ارز خارجی بالاتر رفته و متعاقب آن نرخ ارز داخلی کاهش می یابد. به تحقیق می توان گفت که یکی از عواملی که باعث بالارفتن نرخ ارز در کشور شده است واردات بی رویه کالاهای لوکس و کاهش تولید و صادرات در دو دولت یازده و دوازدهم می باشد. 
برای برون رفت از این معضل اقتصادی و کاهش نرخ دلار در داخل کشور می توان گزینه های زیر را عملیاتی نمود:
۱- کاهش استراتژیک نرخ دلار در داخل کشور به پایین ترین رقم ممکن. با کاهش ارزش دلار در داخل کشور می توان از نوسانات کاذب ارزی که اثری مستقیم بر تورم و افزایش قیمتها دارد جلوگیری نمود.
۲- همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز بارها تاکید کردند حذف دلار از معاملات تجاری ایران 
۳- دلار آمریکا نقش موثری در اقتصاد ایران بازی می کند. از این رو این نقش باید در پروسه ای کوتاه مدت از بین برود و پایه های اقتصاد کشور از دلار آمریکا به صادرات غیر نفتی تغییر مسیر دهد.
۴- تاسیس بانکهای تجاری دو یا چندجانبه جهت معامله با طرف تجاری با واحد پول همان کشور
۵- با توجه به سیاست اقتصادی ترامپ می توان کشورهایی که با آمریکا زاویه دار شده اند را بر علیه آمریکا سازماندهی نمود و با طراحی های استراتژیک کشورهایی نظیر ترکیه را با خود همراه نماییم. بدیهی است که اقتصاد آمریکا را می توان به سمت سرازیری سقوط سوق داد. تنها باید نقش های هر کدام از کشورها تعریف شده باشد.
۶- افزایش تولیدات داخلی مطابق با استاندارد های جهانی و بازگشایی کارخانه های تعطیل شده می تواند درصد معاملات غیرنفتی کشور را افزایش دهد. تنها از این طریق است که می توان از کاهش ارزش ریال در جنگ ارزی بهره برداری نمود. 
۷- افزایش پول در سطح جامعه به جهت افزایش توان خرید مردم و تلاش برای ثابت نگهداشتن قیمتها. 
۸- جمع آوری دلار از سطح جامعه و انتقال آن به صندوق ذخیره ارزی کشور.
بدیهیست با بررسی و مطالعه اثرات کاهش نرخ دلار در داخل کشور در سطح بین المللی، می توان از نحوه اندیشه دشمن برای تقویت طرح شکست دلار بهره برداری نمود. 
تا مادامی که پول دشمن در کشور در جایگاه پایه های اقتصادی می باشد، ایجاد تورم کاذب و نوسانات کاذب اقتصادی و متعاقب آن سیاسی اجتناب ناپذیر است. دلار ابزاری در دستان آمریکا برای سخت کردن معیشت مردم با هدف ایجاد اعتراضات خیابانی و تبدیل آن به اغتشاش و در نهایت سوریه کردن به دست عوامل منافقین در داخل کشور است. برای مقابله با توطئه های دشمن باید ابزار توطئه از دشمن گرفته شود. ضمن اینکه ایران باید برای دفاع ابزاری ساده تر و در عین حال پیچیده تر طراحی کرده تا بتوان به استثمار انسانیت توسط یهود و به دست آمریکا برای همیشه پایان داد. ان شاءالله

و من الله التوفیق


منتشر شده در تارنمای  اندیشکده یاسین در روز سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۷