۱۳۹۷ آذر ۱, پنجشنبه

دکترین خلف تالس

بسمه تعالی

یکی از مباحث علم ریاضی مبحث برهان خلف می باشد. در برهان خلف که یکی از روشهای اثبات در برهان و منطق می باشد برای اینکه ثابت کنیم قضیه ای درست است، باید نادرستی نقیض آن قضیه (خلاف آن قضیه) را اثبات کنیم. برهان خلف در قضیه های دو شرطی استفاده می شود. برای اثبات از طریق برهان خلف قضیه را فرض و نقیض را حکم در نظر می گیریم و برای اثبات حکم در جهت خلاف آن حرکت می کنیم. با رسیدن به تناقض با قضیه به این نتیجه خواهیم رسید که غلط بودن حکم (در تضاد نبودن حکم با فرض) اشتباه است، پس حکم درست است.
برهان خلف از دو استدلال قیاسی و یک قیاس مرکب تشکیل می شود. برای اثبات یک قضیه از طریق برهان خلف ابتدا باید نقیض حکم تبیین و یا ایجاد شود. و به عنوان فرض جدید در نظر گرفته شود. از طریق فرض جدید باید به فرض قدیم برسیم. در تعریف استدلال قیاسی (استنتاجی) آمده است: استدلال قیاسی یا استنتاجی بدست آوردن یک گزاره از دنباله ای از مجموعه گزاره ها است. در این مبحث تلاش می شود تا نشان داده شود که نتیجه به طور بایسته و ضروری از مجموعه ای از پیش فرض ها و یا فرضیه ها بدست می آید. اصولا اساسی ترین و اعتماد پذیر ترین شکل استدلال، استدلال قیاسی است چراکه نتیجه دهی قیاس همواره یقینی است. همچنین در تعریف قیاس مرکب آمده است: قیاس مرکب به معنای یک سلسله قیاس های متوالی مرتبط با هم با نتایج مختلف برای رسیدن به مطلوب است. به نحوی که نتیجه هر قیاس در قیاس بعدی مقدمه واقع شود.  
در علم ریاضی در شاخه هندسه مبحث دیگری وجود دارد بنام قضیه تالس (اندیشمند یونانی که در سده ۶ پیش از میلاد میزیسته). قضیه تالس این مطلب را بیان می کند که اگر نقاط الف و ب و ج نقاط روی یک دایره باشند و خط الف ج قطر دایره باشد آنگاه زاویه الف ب ج یک زاویه قائمه خواهد بود.
از آنجایی که در دولت لیبرال دوازدهم تنها دستاوردی که مشاهده می شود و انتظار می رود حرکت در جهت تحقق برنامه راهبردی آمریکا برای سقوط جمهوری اسلامی ایران و تجزیه کشور می باشد. لذا لزوم تشکیل/حمایت و توسعه دولت در سایه بوضوح احساس می شود. نهادهای امنیتی بخصوص حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای حفظ امنیت، استقلال و تمامیت ارضی کشور باید با تشکیل واحد رصد، کنترل و جلوگیری از اقدامات دولت لیبرال و اعوان و انصارش، دست آمریکا و رژیم صهیونیستی را از مناسبات داخلی کشور کوتاه نماید. بر شورای نگهبان نیز تکلیف خواهد بود برای حفظ امنیت نظام اسلامی کلیه اصلاح طلبان، لیبرالها و افرادی که با عملکردشان ظن عامل بودن را تقویت کرده اند را در انتخابات آتی مجلس رد صلاحیت نموده و به فرزند فلان آیت الله و یادگار بهمان یار امام روح الله (ره) برای تایید صلاحیت اکتفا ننماید. در صورت مهار نشدن دولت روحانی و محدود نشدن فضای فعالیت عوامل صهیونیست باید شاهد حوادثی همانند فتنه ۸۸ و دی ماه ۹۶ باشیم. ضمن اینکه پروژه سه دوره ای دشمن برای سرنگونی نرم در سال ۹۸ دور سوم و نهایی خود را به سرانجام خواهد رساند. بدون حضور لیبرال ها در مجلس و مصادر اجرایی کشور و پست های کلیدی، افرادی نظیر جان بولتن و برایان هوک هیچگاه نمی توانستند اینچنین با اطمینان از کشیدن شیره ایرانیان و گسترش اعتراضات خیابانی سخن به میان بیاورند.
با تصفیه درونی ضمن با ثبات سازی کشور در حوزه های اقتصادی، مدیریتی و سیاسی می توان از مکاتب چهارگانه مقدم امنیتی (مکاتب آسیب محور، تهدید محور، فرصت محور و موقعیت محور) در شرایط مختلف داخلی بهره برد. مادامی که کشور در امور داخلی تقویت نشده و اختلاس ها و دزدی ها توسط عوامل دشمن برای ضربه زدن به اقتصاد کشور ادامه یابد؛ نمی توان قدرت منطقه ای را تثبیت نمود. از آنجایی که دشمن توانایی مقابله سخت با ایران را در منطقه ندارد، لذا به مقابله ویروسی روی آورده و با بیمار کردن کشور توسط عوامل خود در پست های مدیریتی و تصمیم گیری و فشار از بیرون با تحریم ها در زمانی که دولت لیبرال در نابودی اقتصاد کشور موفق بوده است، در تلاش است تا فروپاشی نظام از درون را تحقق بخشد.
حرکت دوم که لزوم اجرایی آن بیش از پیش احساس می شود از سر گرفتن غنی سازی اورانیوم می باشد. بدیهیست غنی سازی اورانیوم در راستای به گردش انداختن تاسیسات هسته ای کشور گام مهمی در جهت اقتدار ایران در منطقه می باشد. از طرفی اعلام ضرب الاجل برای آمریکا و اروپا برای از سرگیری غنی سازی اورانیوم می تواند گام مهمی در فشار اروپا به آمریکا برای بازگشت به برجام و رفع تحریم ها باشد. ضمن اینکه حمایت از حوثی های یمن علی الخصوص حمایت لجستیکی می تواند نقش عربستان سعودی در مثلث عبری عربی غربی را به چالش بکشد.
با تهدید صوری دکتر روحانی در دیدار با جمعی از ایرانیان مقیم سوئیس در روز ۱۱ تیرماه سال جاری با جمله « معنی ندارد نفت ایران صادر نشود و نفت منطقه صادر شود » کشورهای منطقه و غربی واکنش بسیار ضعیفی نسبت به این تهدید صوری نشان دادند. لذا برای اثبات اقتدار ایران در منطقه ضمن اقدام برای نابودی مخازن و چاه های نفتی سعودی از طریق حوثی های یمن، از نقش استراتژیک خلیج عقبه که مرز آبی مشترک بین کشورهای عربستان، اردن، مصر و رژیم صهیونیستی است و بهترین راه برای انتقال نفت از عربستان به غرب از طریق کانال سوئز می باشد نباید غافل شد. لذا با تشکیل هسته های شیعی و یا نفوذ پایگاهی در مناطق توریستی طابا (منطقه توریستی – مرزی مصر با اسرائیل)، نویبع، دهب و شرم الشیخ در مصر می توان خلیج عقبه را زیر نظر گرفت و تحرکات احتمالی دشمن را رصد نمود. تحریم های نفتی آمریکا علیه ایران را باید تبدیل به فاجعه نفتی در جهان نمود و آمریکا را عامل این فاجعه معرفی نمود. این حرکت با اثبات عبارت «آمریکا دشمن امنیت ملی در جهان است»، می تواند مقدمه ای بر پایان هژمونی آمریکا بر جهان باشد.
حرکت سوم بازی با اپوزیسیون اعم از سلطنت طلبان موافق و مخالف رضا پهلوی، منافقین و سایر گروههای ضد انقلاب در زمین خودشان و با توپ و بازی بازیکنان خودشان می باشد. هدف از این بازی باید بی اعتبار کردن پهلوی و جلوگیری از تطهیر خاندان فاسد پهلوی در داخل کشور، افزایش نفرت از منافقین و به سخره گرفتن و کم اهمیت جلوه دادن افرادی همچون امیرعباس فخرآور می باشد. ضمن اینکه باید تلاش بشود تا رسانه های بیگانه اعم از تلویزیونهای منوتو، ایران اینترنشنال، بی بی سی، صدای آمریکا و سایر رسانه های فارسی زبان در این بازی درگیر شده و وظیفه  حمایت از بازیکنان را این رسانه ها به عهده بگیرند. از آنجایی که اپوزیسیون خارج نشین همانند لیبرال ها نقش دست آمریکا و صهیونیست رو بازی می کنند، با ایجاد اشتغال مرگ سیاسی می توان دست بیرونی دشمن را از طریق دچار شدن به بیماری جمود نعشی و فکری به حاشیه راند و نابودی را برایش رقم زد.  
جدا سازی حکومت و مردم توسط آمریکا حاصل اطلاعات غلطی می باشد که توسط منافقین به دولت ترامپ داده شده است. چراکه از دیدگاه منافقین مردم ایران تنها اعضا و هواداران این گروهک تروریستی می باشند و مردمی که در ایران زندگی می کنند در باور منافقین همگی ماموران وزارت اطلاعات و مزدوران جمهوری اسلامی هستند و مستحق مجازات و مرگ. از این روست که مایک پومپئو وزیر خارجه دولت ترامپ در ۱۴ آبان در توییتی نوشت که ما حکومت ایران را هدف قرار داده ایم نه مردم ایران را. این در حالیست که این مردم ایران هستند که در انتخابات های مختلف اعضای حکومت را تعیین می کنند. تمامی تلاشهای دولت آمریکا بر علیه ایران حول همین محور می چرخد. به تحقیق می توان گفت که گزینه های روی میزی که آمریکایی ها مدام از آنها صحبت می کنند بلوفی بیش نیست و تحریم های اخیر و تحریم های شدید تری که در راه است آخرین تیر ترکش استکبار برای قبولاندن هژمونی یهود توسط آمریکا می باشد. این اطلاعات اشتباه باعث طراحی اشتباه استراتژی شده است. با ایجاد اعتراضات پراکنده در برخی شهرهای کشور دستان داخلی و خارجی آمریکا نتوانستند برنامه انقلاب های رنگی را در ایران پیاده کنند. از این روست که با انتخاب رنگ فیروزه ای توسط رضا پهلوی رنگی جدید در انقلابهای رنگی ایجاد کردند. اگرچه درصد موفقیت انقلاب فیروزه ای بسیار پایین و تقریبا غیرممکن است، اما می تواند دریچه ای جدید را به روی براندازان باز کند. ضمن اینکه مریم رجوی نیز در مصاحبه های اخیر و در همایش سالیانه منافقین از همین رنگ برای پوشش خود استفاده نموده است. این یک رنگی دو دشمن دیرینه نمی تواند اتفاقی باشد. لذا با ایجاد خوراک فکری و درگیری در بین اقشار مختلف اپوزیسیون خارج نشین و ایجاد رعب و وحشت، ترور شخصیتی در درجه اول و حذف فیزیکی در درجه دوم در میان فعالینی که می توانند برای امنیت ملی خطری ایجاد کنند، راهکاری مناسب در برخورد با اپوزیسیون برانداز فعال و اثرگذار می باشد.
با استفاده ابزاری از تجزیه طلبی و نفوذ در رده های بالای گروهک های تجزیه طلب می توان ضمن کنترل این گروهها از برنامه های دشمن در خصوص تجزیه کشور و یا عملیات های تروریستی گروهک هایی همچون الاحوازی، احزاب کرد و بلوچ مطلع و اقدام عملی را در این خصوص انجام داد. اگر چه حوادثی همچون مسئله پاریس و دانمارک نباید اتفاق می افتاد اما در صورت صحت این دو عملیات لو رفته، می توان عملیات های بعدی را بهتر و بدون نقص اطلاعاتی – عملیاتی طراحی و اجرا نمود.
برای برون رفت از بحران اقتصادی و تبیین اقتدار ملی در سطح منطقه و بین المللی نباید از موضع ضعف با دشمن برخورد نمود. تجربه اثبات نموده هر گاه ایران با مدیریت جهادی و مدیریتی مبتنی بر اعتقاد و التزام به ولایت فقیه و عدالت علی (ع) اداره شده است، آمریکا و متحدانش فقط تهدید کرده اند. تهدیدهای آمریکا زمانی عملیاتی شده است که دولتی غیرمستقیم دست نشانده (از طریق برهان خلف – اثبات بد بودن گزینه مقابل فرد مورد نظر توسط تبلیغات رسانه ای رسانه های فارسی زبان دشمن) قدرت اجرایی کشور را به دست گرفته است. لذا برای برون رفت از چاهی که  آمریکا برای ایران حفر کرده است باید ابتدا بالاتر از سطح زمین حرکت نمود و سپس یا از چاه دور شد و یا چاه را پر کرد به گونه ای که چاه هم سطح زمین بشود.
با استناد به قضیه تالس اگر در دایره اقتدار سه گزینه سیاست، اقتصاد و امنیت نقاطی روی دایره باشند و اقتصاد و سیاست در این اقتدار مدور به هم متصل باشند، آنگاه با اتصال امنیت با هر دو آنها، امنیت عمود بر سیاست و اقتصاد خواهد بود. پس خواهیم داشت: امنیت – سیاست عمود است بر امنیت – اقتصاد. این در حالیست که مجموع میزان امنیت سیاسی و امنیت اقتصادی برابر است با سیاست اقتصادی و یا بالعکس اقتصاد سیاسی. این خود بیانگر این است که روابط در  حوزه سیاست می بایست امن بوده و امنیت اقتصادی را تضمین نماید.
همچنین روابط در حوزه اقتصاد می بایست امن بوده و امنیت سیاسی را تضمین نماید. در سایه امنیت سیاسی و اقتصادی است که سیاست اقتصادی/اقتصاد سیاسی کارآمدی خود را در جامعه ثبات می بخشد و باعث حذف دغدغه های اقتصادی از سطح جامعه می شود. به همین منظور نیاز به برنامه ای مدون در اقتصاد سیاسی و همچنین سیاست اقتصادی در حوزه های تجارت و صنعت به طور اعم و تولید داخلی و صادرات به طور اخص می باشد تا این دو حوزه را در مسیر رشد قرار دهد. بدیهیست در دو وجه اقتصاد سیاسی و سیاست اقتصادی در زمینه تولیدات داخلی با برنامه های چشم انداز ۲ و ۵ و ۱۰ ساله و با تلاش و کوشش ملی می توان کشور را در برابر تحریم های آمریکا بیمه نمود.
هر آینه پایان اقتدار و فروپاشی آمریکا نزدیک است.
و من الله التوفیق
منتشر شده در تارنمای اندیشکده یاسین در تاریخ ۱ آذر ۱۳۹۷