بسمه تعالی
در پی جنجالی که سردسته سلطنت طلبان مقیم سوئد امید شریفی دانا بر سر پرچم شیر و خورشید در مراسم چهارشنبه سوری شهر استکهلم سوئد برپا کرد، و برگزارکنندگان این مراسم را متهم به تجزیه طلبی نمود؛
شورای ملی رضا پهلوی با انتشار عکسی نبرد تمام عیار را با خلع کنندگان رضا پهلوی از سلطنت آغاز نمود؛
این اقدام شورای ملی و اعتراض سلطنت طلبان به پخش این عکس و تاکید سلطنت طلبان بر پخش عکس هموطنان کرد، و تجزیه طلب خواندن انان، باب دیگری را در جهت تحریک اقوام ایرانی و آغاز مبحث تجزیه ایران، و در نهایت عادی نمودن این موضوع تا حد از بین بردن حساسیت ملی در خصوص این موضوع، گشوده است.
تجزیه طلب خواندن اقوام ایرانی توسط سلطنت طلبان مطلب تازه ای نیست، اما کاهش حساسیت ها نسبت به این موضوع و
همزمان قتل برنامه ریزی شده یک بانوی افغان توسط پس مانده های طالبان و آه و فغان سلطنت طلبان برای این بانوی افغان
یادآور نقشه طرح خاور میانه جدید است که توسط صهیونیست ها برای صهیونیزه کردن سیاست خاور میانه و منتهاعلیه آن صهیونیزه کردن سیاست بین الملل بنابر طرح بنیانگزار ایلومیناتی «آلبر پیکه» در سال 1871 میلادی از طریق بدست گرفتن شاهراه تجارت
بین شرق و غرب و تسلط بر منابع مهم نفتی جهان میباشد.
همین عامل سبب شده که نزاعی سیاسی بین دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی بر سر توافقات هسته ای ایران صورت بگیرد و صهیونیست ها دست به دامن دولت فرانسه برای اخلال در توافقات هسته ای بشوند.
اما در این میان، رضا پهلوی که به دستور اربابانش فرمان تشکیل شورای ملی (بخوانید شورای میلی همایونی) را داده بود و اذعان کرده بود که این آخرین تیر ترکش وی برای به دست گرفتن میراث پدریش حکومت ایران است و باید به هدف بخورد، طبق معمول تمامی برنامه های سیاسی و با توجه به آنالیز شخصیتی وی توسط یکی از اعضای خاندان سلطنت احمدعلی مسعود انصاری، با انتشار پیام نوروزی و نام نهادن سال 1394 به سال پیکار ملی در حفظ محیط زیست، رسماً شکست شورایش را پذیرفته و با اقداماتی که در تحریک اقوام کرد و عرب و بلوچ برای برداشتن علم تجزیه طلبی انجام می دهد و همچنین با اعلام همبستگی با مردم افغانستان، امید به هم پیمان فرانسوی اربابش بسته و هم صدا با صهیونیست ها منتظر شکست مذاکرات هسته ای نشسته و همزمان مشغول ساماندهی اعتراضات اقتصادی در داخل کشور توسط برخی عواملش نوباورش می باشد. تا بتواند با حمایت صهبونیست ها پس از تجزیه کشور بر باقی مانده از خاک ایران حکمرانی کند.
براستی چرا پادشاهان ایران بجز رضا شاه، همگی خاک ایران را به ثمن بخس فروختند؟ رضا پهلوی گوی خیانت را از همه ربوده و در تبعید اقدام به ایران فروشی می کند و دست در دست نظام سلطه می گذارد. آیا چنین شخصی لیاقت ایرانی بودن را دارد؟
و من الله التوفیق
