۱۳۹۶ دی ۲۱, پنجشنبه

دکترین مکانیزم ماشه، استراتژی غرب در برجام



بسمه تعالی
یکی از استراتژی هایی که دولت آمریکا بر علیه ایران طراحی و اجرا نمود استراتژی مکانیزم ماشه می باشد که به تعبیر دکتر عباسی اجبار ایران برای پذیرش برنامه های غرب می باشد.
در استراتژی ماشه هر دو طرف بازی ابتدا همکاری می کنند اما در عین همکاری حریف را نیز مجازات می کنند. این مجازات تا زمانی ادامه می یابد که مقدار تخریب دلخواه در حریف مشاهده شود. علیرغم اظهارات محققین که این استراتژی در پائیز ۱۳۸۳ (انتهای سال ۲۰۰۴) پایان یافته، شواهد و اسناد برجام و عملکرد آمریکا نشان می دهد که استراتژی های آمریکا در قبال ایران نه تنها پایان نمی یابد بلکه استراتژی ها همگی مکمل یکدیگر هستند. به عنوان مثال در مسئله برجام دیدیم که آمریکا از استراتژی های دکترین شوک و بهت و استراتژی مکانیزم ماشه توامان استفاده کرد.
دکترین مکانیزم ماشه خود از سه استراتژی تشکیل شده است:
۱- عکس العمل یک جانبه
در این استراتژی دو طرف با هم همکاری می کنند تا یکی از طرفین تحریک شود. در صورت تحریک یکی از طرفین، تحریک شده مجاز به مجازات سخت محرک خواهد بود و در صورت عدم تحریک این همکاری ادامه می یابد. باید توجه داشت که در اینجا تنها صحبت از تحریک است و نه اقدام. و البته نوع تحریک بستگی به خواست طرف مقابل خواهد داشت. در خصوص برجام می توان گفت که حمایت ایران از بشار اسد در سوریه و یا اقدامات ایران بر علیه داعش توسط آمریکا عامل تحریک شمرده می شود و دلیلی برای مجازات ایران. از این روست که ما با تحریم های جدید توسط دولت و کنگره آمریکا مواجه شدیم
۲- عکس العمل متقابل
در این بخش که یکی از تئوری‌های بازی های دوراهی زندانی می باشد. و به نوعی از برخی قوانین ماتریکس پیروی می کند.  نتیجه رفتار دو دولتی که بر سر مسئله ای با هم مذاکره می کنند به شرح زیر خواهد بود:
۱- اگر دو دولت به معاهده پایبند باشند حاصل برد – برد خواهد بود
۲- اگر دو دولت به معاهده پایبند نباشند حاصل باخت – باخت خواهد بود
۳- اگر دولت اول به معاهده پایبند و دولت دوم به معاهده پایبند نباشد حاصل باخت بیشتر برای دولت اول و برد بیشتر برای دولت دوم خواهد بود
۴- اگر دولت اول به معاهده پایبند نباشد و دولت دوم به معاهده پایبند باشد حاصل برد بیشتر برای دولت اول و باخت بیشتر برای دولت دوم خواهد بود
از این روست که در توافق هسته ای برجام ریاست محترم جمهوری با خوشبینی ۱۰۰٪ به پایبندی طرف مقابل به این توافق سخن از برد برد بر زبان راندند. اما حاصل این مذاکرات در عمل باخت بیشتر – برد بیشتر بود. بر این اساس که ما توان هسته ای خود را نابود کردیم اما طرف مقابل نه تنها به تعهدات خود عمل ننمود، بلکه با استناد به محرکهایی که در بالا نامیده شد خود را در موقعیت برد بیشتر قرار داد، و با مطرح نمودن برجام ۲ (مذاکره بر سر توان موشکی و مهار نیروی دفاعی) که پیشتر رئیس جمهور روحانی نیز آن را عنوان کرده بودند ایران را در معرض باخت حداکثری قرار داد. همچنین بدعهدی آمریکا در خصوص برداشته شدن تحریمها و در کنار آن تبلیغات عکسی که دولت ایران در این خصوص می کرد باعث بالا رفتن توقعات مردم از دولت شد که با عدم توانایی دولت در پاسخ به این توقعات، اغتشاشات در کشور پدید آمد. این مهم را نیز می توان برد دیگری برای غربی ها تلقی نمود. این تبلیغات خوش‌بینانه دولت که حاصل اشتباه در فهم متن برجام و تحلیل اشتباه در عملکرد آمریکا بود؛ کشور را به مارپیچ مرگ کشاند. همین اشتباه در تحلیل بود که باعث شد به خواست غرب سند FATF را امضا کرده و متعاقب آن دولت طی لایحه ای به طور غیر رسمی خواستار به رسمیت شناختن سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی شد. اگر این پازل ها را کنار هم بچینیم، خواهیم دید که دولت دوازدهم با سرعت به سمت مرگ مارپیچ می تازد.
این استراتژی بر پایه همکاری از نوع تقلید نیز استوار است. این بدان معناست که همکاری با طرف مقابل از طریق تحقق خواست های وی و تقلید رفتاری از وی پس از تحقق خواست طرف مقابل معنا پیدا می کند. می توان اجرای پروژه ۲۰۳۰ را در راستای همین تقلید دانست. ضمن اینکه این تقلید باعث نابودی روحیه انقلابی گری و شهادت طلبی در نسل آینده کشور خواهد شد که این مهم در استراتژی آنفولانزای نیویورکی تعریف می شود. این استراتژی بر مبنای مفاهیم انتقام‌جویانه و الترویسم استوار است.
۳- ماشه ترسناک (ماشه ظالم یا ماشه تاریک)
در این بخش که بی رحم ترین و خشن ترین بخش دکترین مکانیزم ماشه می باشد، بر پایه تهدید های معتبر و اهرمهای فشار برای باخت بیشتر، برد بیشتر خواهد بود. در این مرحله می توان از باخت مطلق و برد مطلق نیز نام برد. در این بخش بازی کننده سعی می کند با استفاده از محرکهای ماژور با قدرت تخریب و نقص بالا حریف به را به مرحله بهت دائمی بکشاند تا خود بتواند بازی را با قدرت تمام و برد قطعی به سرانجام برساند.
در این بازی در صورتی که طرف مقابل کوچکترین ضعفی از خود نشان دهد و یا در قواعد بازی نقصی برای خود ایجاد کند؛ در این صورت بازیکن دیگر اجازه خواهد داشت تا وی را به اشد مجازات مجازات نماید. و هنگامی که بازیکن بداند که حریف دارای نقص از دستوراتش سرپیچی کرده است وی را برای همیشه نابود خواهد کرد. شاید بتوان اغتشاشات اخیر را در همین راستا دانست پس از آنکه ایران حاضر نشد سپاه را در لیست تروریستی قرار دهد.
از طرفی نابودی حریف در این بازی می تواند به آینده موکول شود. در صورتی که تصمیم بازیکن بر این باشد که بازیکن ضعیف را برای پیشبرد اهداف خود نابود نکند و یا توان نابودی بازیکن دیگر را نداشته باشد، در این صورت است که با وعده و وعید انگیزه ادامه بازی را به وی می دهد. سپس تلاش می کند یا خود را قوی تر کند و یا حریف را تضعیف کند و یا بدون اینکه خود دخالتی داشته باشد انگیزه نابودی را در شخصی ثالث بپروراند. اینگونه می توان تعطیلی کارخانه های کشور، واردات بی رویه اقلام و اتومبیل های لوکس، واردات بی رویه کالاهایی که در داخل تولید می شوند، را در راستای خروج سرمایه و نقدینگی از کشور و افزایش قیمت ها در داخل؛ سفرهای بی رویه مقامات اروپایی و آمریکایی در خلال مذاکرات برجام به عربستان سعودی و رفتارهای آل سعود در خصوص حجاج و نظام را در همین راستا دانست. اگر هشیاری مقامات انتظامی – امنیتی کشور در جریان اغتشاشات نبود این نابودی منجر به جنگی داخلی می شد با حمایت هوایی رژیم صهیونیستی که در پشت پرده نمایش رفراندوم استقلال کردستان بخشی از نیروی هوایی ارتش خود را در فرودگاه اربیل مستقر کرده بود.
برای مقابله با این حربه دشمن یکی از بهترین راهها خروج از بازی است. اما خروج مستقیم از بازی این امکان را دارد که انگیزه بیشتری به حریف برای پیاده کردن مرگ مارپیچ به جهت نابودی دائمی می دهد. اما اگر حریف خود از بازی خارج شود آنگاه قدرت مانور بازیکن دیگر بیشتر خواهد شد، خصوصا اگر این بازی بازیکن های دیگری نیز داشته باشد. راه دیگر دفاع بیرونی و واکسیناسیون درونی می باشد. به این ترتیب که بازیکن دیوار دفاعی را در خارج از محدوده شخصی اش بسازد و نقص های خود را از جمله جسمی، روحی، محیطی و از همه مهمتر محاطی را برطرف سازد و به نوعی خود را در برابر بازی دشمن واکسینه کند. بعنوان مثال در زمینه اقتصاد می توان به مبحث حذف دلار از معاملات کشور، افزایش تولید ملی و حذف واردات کالاهای مربوطه اشاره نمود. در زمینه دیوار دفاعی نیز می توان به فشار حداکثری شمشیرهای داموکلس بر گرده رژیم صهیونیستی و صف آرایی سیاسی اروپا در برابر آمریکا با استفاده از جنگ دلار و یورو اشاره نمود.
در انتها باید گفته شود که ما می توانیم معادلات جهانی را از باخت حداکثر – برد حداکثر با چرخشی ۱۸۰ درجه به برد حداکثر – باخت حداکثر تبدیل کنیم. تنها باید شیوه بازی را طوری تغییر دهیم که دشمن ما را به سمت برد و خود را به سمت باخت سوق دهد. همانگونه که می توان بر فراز مکه پرچم یا حسین (ع) را برافراشت. اگر ما حرکت کنیم، یاری یوسف زهرا (س) را خواهیم داشت و برکت الهی را. با قدرت اندیشه و ایمان الهی و فرهنگ عاشورا پیروز خواهیم شد.
و من الله التوفیق
منتشر شده در تارنمای اندیشکده یاسین در تاریخ ۲۰ / ۱۰ / ۱۳۹۶

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر