۱۳۹۷ خرداد ۳۰, چهارشنبه

پولسیزاسیون هدف نهایی آمریکا

بسمه تعالی


جان بولتون مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا در ماه ژوئیه سال گذشته (۲۰۱۷) در همایش منافقین در پاریس گفت: قبل از سال ۲۰۱۹ همین جشن را در تهران می گیریم. همچنین چندی پیش نیز از سورپرایزی سخن گفت که در تیرماه برای ایرانیان خواهد داشت. ایران ستیزی جان بولتون بر هیچ کس پوشیده نیست. وی از موافقان و مدافعان حمله آمریکا به عراق و افغانستان بود و طرح هایی را برای براندازی جمهوری اسلامی ارائه کرده بود. وی در یادداشتی در نشریه وال استریت ژورنال نوشت: به رسمیت شناختن یک رژیم جدید در ایران در سال ۲۰۱۹ شرم دیدن دیپلمات های گروگان گرفته شده ما برای ۴۴۴ روز را از بین می برد. گروگان های سابق می توانند در مراسم افتتاح سفارت آمریکا در تهران حضور بیابند. همچنین وی در ماه ژانویه سال جاری (۲۰۱۸) در گفتگویی با شبکه تلویزیونی فاکس نیوز گفته بود: دولت آمریکا باید اقداماتی از جمله افزایش فشار اقتصادی به ایران و حمایت از مخالفان حکومت انجام دهد. وی همچنین افزود هدف نهایی باید تغییر رژیم در ایران باشد.
در روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت سال جاری (۱۳۹۷) جان بولتون در مصاحبه با شبکه تلویزیونی ABC آمریکا اعلام کرد که « تغییر رژیم ایران در حال حاضر در دستور کار دولت ترامپ نیست. دولت ترامپ خود نمی خواهد مستقیما در پروژه رژیم چنج شرکت کند؛ به همین خاطر جیم هانسون رئیس گروه مطالعات امنیتی (SSG (Security Studies Group طرحی را به شورای عالی امنیت ملی آمریکا داده است که آمریکا با استفاده از این طرح سه صفحه ای می تواند حکومت ایران را تغییر دهد. در روز هفتم ماه مه سال جاری (۲۰۱۸) در تارنمای گروه مطالعات امنیتی یادداشتی را با عنوان پایان بازی برای توافق ایران و ملاها منتشر کرد. وی در این یادداشت با تاکید بر حمایت از اپوزیسیون برانداز نوشت:
«آنچه اکنون باید به عنوان مشکل اصلی بشناسیم، حکومت اسلامیِ خطرناک ملاها است که بیش از ۴۰ سال است بر مردم ایران تحمیل شده است. برای مردم ایران بس است و آنها اکنون در میانه یک اعتراض چندماهه دیگر قرار دارند. رئیس‌جمهور اوباما در انقلاب سبز سال ۲۰۰۹ میلادی ملاها را به مردم ایران ترجیح داد. ما اکنون باید به عکس عمل کنیم و ایرانیانی که با افتخار، ندای آزادی سر داده‌اند را پشتیبانی کنیم. این به معنای مداخله ایالات متحده یا حتی شاید هیچ اقدام نظامی نباشد. ما فقط باید این واقعیت را به رسمیت بشناسیم که ایران و جهان وضع بهتری خواهند داشت اگر خودشان سرنوشت شان را تعیین کنند. هیچ کس نباید برای پایان یک رژیم فاسد و شیطانی ناراحت شود زیرا این رژیم، اصیلی ترین حامی تروریسم در جهان، بزرگترین مشکل در انعقاد صلح در خاورمیانه و مانع اصلی در مسیر شکوفایی ثروت‌ها و پتانسیل‌های ایران است. توافق هسته‌ای تنها یک عارضه و نشانه است. اصل بیماری، ملاها هستند.»
هانسون در این طرح از عدم مداخله مستقیم آمریکا در خصوص تغییر حکومت و حمایت از اپوزیسیون و تأمین آنان آنگونه از پشتیبانی که نیاز دارند سخن گفته است. وی در یادداشتی که در ۱۱ ماه می سال جاری در فاکس نیوز منتشر کرد نوشت: «ما برای بیان همبستگی خود با مردم ایران، یک الگو داریم. یکی از بزرگترین پیروزی‌های بدون خشونت در راه آزادی در دوره جدید، سقوط اتحاد شوروی است. مردم باید برای آنچه رئیس‌جمهور رونالد ریگان، نخست‌وزیر بریتانیا مارگارت تاچر و پاپ ژان پل دوم و لخ والسا رهبر جنبش همبستگی لهستان انجام دادند افتخار کنند. والسا مبارزه با رژیم بیرحم شوروی را هدایت کرد و اولین روزنه را در پرده آهنین که صدها میلیون انسان را در بردگی نگه داشته بود، ایجاد کرد. اتحادیه کارگری با او اعلام همبستگی کرد و تقاضای اصلاحات اقتصادی بالا گرفت. ایران به جنبش مشابهی بر مبنای تقاضای بهبود کیفیت زندگی مردمش و پایان دادن به سرکوب از سوی رژیم نیاز دارد.»
آمریکا با الگو برداری از سقوط و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی و مبارزات بدون خشونت که منجر به پیروزی لخ والسا در لهستان شد، قصد سرنگونی حکومت و سپس تجزیه ایران را دارد. لذا برای دستیابی به این هدف ابتدا لازم است که ایران را از نفوذ در منطقه بازدارد و به پشت مرزهای خود بازگرداند. همچنین با مذاکره بر سر تولیدات نظامی و موشکی، توان دفاعی ایران را نابود کرده تا بتواند مراحل بعدی طرح هانسون را به اجرا درآورد. برای اقدام نظامی بر علیه ایران لازم است که اتحاد ملی از بین برود لذا در همین راستا روزنامه اینترنتی Free Beacon فاش کرده برخی منابع به اندیشکده مطالعات امنیتی گفته‌اند فضای اجتماعی ایران بیش از مخالفت یا موافقت آمریکا با برجام، به مسائل داخلی مانند فیلتر تلگرام از سوی حکومت ایران واکنش نشان می دهند و این یعنی زمان آن رسیده که «یک کمپین مؤثر برای تجزیه رژیم به اعضای سازنده‌اش، طراحی کنیم». یک منبع نزدیک به کاخ سفید به Free Beacon گفته است «بولتون سال‌ها روی نقشه ب، جیم و دال (Plan B, C and D) برای تغییر رژیم ایران کار کرده است. ترامپ با علم به این مسئله او را به کار گمارد». برای ایجاد کمپین برای تجزیه حکومت به اعضای سازنده اش نیاز به یک پولس در داخل کشور می باشد که همانند پولس که  هدف اصلی آیین حضرت عیسی (ع) را تغییر داده و با تحریف مسیحیت به نوعی خود را پیامبر جدید معرفی نمود؛ نیروهای خادم به کشور را به دسته های مختلف تقسیم نموده و یا افرادی و یا نهادهایی که زمانی در قدرت بودند را تبدیل به اپوزیسیون در داخل کشور نموده تا بتوانند از طریق برخی عوامل داخلی زمینه هرج و مرج را فراهم و وحدت داخلی را برهم بزنند. با برهم خوردن وحدت ملی زمینه برای حمله گسترده به ایران فراهم خواهد شد. پیش از کاهش و از بین بردن نفوذ ایران در منطقه اقدام نظامی بر علیه ایران و یا مسلح کردن اپوزیسیون برای دشمنان نوعی خودکشی محسوب می شود. لذا آمریکایی ها تلاش می کنند برای حمله به ایران هرآنچه که ممکن است هزینه ها را برای آنان و همپیمانان آنها افزایش دهد را از میان بردارند. از همین روست که آمریکا و اتحادیه اروپا خواهان مذاکره بر سر مسئله موشکی و حضور ایران در سوریه و عراق می باشند. یکی از اهدافی که آمریکایی ها دنبال می کنند انحلال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که با در لیست سیاه قرار دادن این نهاد مردمی و سازنده، و تعهداتی که دولت لیبرال ایران به غرب در موضوع FATF داده است؛ آمریکا سپاه را توسط عوامل داخلی خود به تدریج ایزوله و حذف می کند. عملکردها از سال ۹۲ تا کنون را به تحقیق می توان به زمینه سازی برای سرنگونی جمهوری اسلامی و تجزیه کشور تعبیر نمود. حمایت رسانه های معاند فارسی زبان خارجی از یک کاندیدای خاص در آستانه انتخابات ۹۶ را می توان در همین راستا تعبیر نمود.
راهکارهای پیشنهادی مقابله با طرح هانسون و پولسیزه کردن ایران:
در درجه اول سازماندهی و اتحاد کلیه نیروهای انقلابی و آتش به اختیار در فضاهای سایبر و حقیقی و هماهنگی آنان با دستگاههای اجرایی و امنیتی کشور، ضمن حفظ امنیت ملی می تواند از تبلیغ و ایجاد هرج و مرج در کشور جلوگیری نماید.
آنچه که امروز بیش از پیش فقدانش در کشور حس می شود فقدان نیروهای انقلابی و آتش به اختیار در پست های مدیریتی می باشد. با مقایسه تولید دو اِلمان اتومبیل و موشک در کشور می توان عملکرد دو نیروی انقلابی و لیبرال را به وضوح مشاهده نمود. لذا لازمه رسیدن به نقطه صفر آغاز اقتصاد مقاومتی، جایگزینی مدیران انقلابی و ولایت مدار با مدیران لیبرال و غرب گرا می باشد.
برای مقابله با تسلیم و سازش با آمریکا و تعطیل نمودن تولیدات دفاعی – نظامی کشور به بهانه های مختلف، لازم است که بجای هیئت مذاکره کننده کنونی که ابهاماتی در رفتار سیاسی آنها وجود دارد؛ تیم مذاکره کننده ای از نیروهای انقلابی و مصمم و باسواد زبان انگلیسی و با تخصص سیاست امنیتی انتخاب بشوند تا کشور را از تعطیل کردن تولیدات نظامی و نابودی اتحاد شیعیان برهانند.
از آنجایی که آمریکا از مکتب امنیتی فرصت محور بهره می برد و برای پیشبرد اهدافش در منطقه از اپوزیسیون ها بهره برده است، لازم است که اپوزیسیون برانداز توسط نهادهای اطلاعاتی – امنیتی مدیریت بشود تا بتوان تهدیدی که اپوزیسیون برانداز با حمایت لجستیکی مثلث شوم یهود (آمریکا – اسرائیل – عربستان) علیه کشور ایجاد می کند را به فرصتی برای ایجاد هزینه های سنگین برای این مثلث و نابودی اپوزیسیون برانداز تبدیل نمود.
تجربه ثابت کرده است که هرگاه از موضع ضعف با عناوینی همچون گفتمان و گفتگوی تمدنها و … در جهان ظاهر شدیم دشمن برای نابودی ما اقدامات شدیدتری را اعمال نموده است. لذا لازم است تا با تغییر سیاست خارجی خود غرب را به این باور برسانیم که آنان برای اینکه به تعامل با ایران دست یابند باید هویت ملی خویش را باز یابند و از زیر سلطه آمریکا خارج شوند. از این طریق می توان برای تبدیل اروپا به اهرم فشار بر علیه آمریکا برنامه ای را طراحی و اجرا نمود.
برای حضور در مجامع بین المللی و پیشبرد اهداف نظام و عمل در جهت منافع ملی هیچ گاه نباید خود را دست کم بگیریم. اظهار ضعف کردن در برابر دشمنان خود یکی از عوامل روانی در پیروزی دشمن محسوب می شود. افراد درون نظام که معتقدند آمریکا کدخدای جهان است و ما توان مقابله با آمریکا را نداریم، همانند سم کشنده ای هستند که افکار و اندیشه جامعه را به سمت ما نمی توانیم سوق می دهند. از بین بردن انگیزه و القای ناتوانی در جامعه، باعث رخوت و رکود حرکت به سمت رشد و تعالی شده و اعضای جامعه احساس سرخوردگی کرده و با رشد حس بی تفاوتی انگیزه دفاع را از دست می دهند. این به معنای آماده بودن آن جامعه برای هرگونه عملیات از جانب دشمنان می باشد. لذا ضروریست که با این افراد در هر پست و موقعیتی هستند برخورد قاطعانه صورت بگیرد.
برای تقابل با منافقین لازم است که دولت فرانسه تحت فشار قرار گیرد و بر سر تحویل منافقین به ایران مذاکراتی با مکرون انجام بگیرد.  بهتر است که با دولت آلبانی نیز رایزنی هایی در این خصوص صورت پذیرد. همچنین رصد اطلاعاتی، دستگیری و اعدام منافقینی که در داخل کشور فعال هستند در کوتاه ترین زمان ممکن و رسانه ای کردن آن، می تواند نیروهای منافقین در داخل کشور را منفعل نماید.
در خصوص تحرکات اخیر مثلث عبری – عربی – غربی دکترین صدف پاسخگوی مقابله با جریانهای دشمنان نمی باشد. لذا برای مقابله با تحرکات دشمنان در خارج از کشور می توان از دکترین روباه و کوزه (داستان روباه و لک لک) استفاده نمود.
برنامه های راهبردی دشمن در داخل کشور در عرصه های مدیریتی، سیاسی، اجتماعی و دفاعی – امنیتی و اقتصادی مهمتر از سایر عرصه ها بوده تا بتواند با استفاده از الگوی شوروی کشور را به سمت فروپاشی از درون سوق دهد. تلاش برای بکارگیری مدیران بی کفایت و فاقد حس مسئولیت پذیری در پست های حساس و مهم و متعاقب آن متهم کردن رهبری به سوء مدیریت به جهت ایجاد نارضایتی در جامعه؛ ناکارآمد جلوه دادن سیاستهای خرد و کلان کشور به جهت از بین بردن مشروعیت نظام برای توجیه براندازی و یا تغییر ساختار کشور؛ تلاش برای از بین بردن اتحاد در کشور با تاسی به گوناگونی قومیت ها و باورهای مذهبی مختلف به جهت واگرایی برای گسستن اتحاد ملی با هدف تفرقه افکنی برای از بین بردن مقاومت و ایجاد اختلاف و درگیری بین قومیتها و مذاهب؛ تضعیف فرهنگ ایثار و شهادت از طریق برنامه های راهبردی همچون برنامه ۲۰۳۰ در حوزه پایداری و مقاومت در برابر استکبار، تلاش برای مهار توان نظامی کشور از طریق مذاکرات برجام ۲ و ۳ توسط عوامل داخلی آنها در پست های اجرایی کشور، تضعیف زیرساختهای فرهنگی و روانی کار و تولید و بی ثباتی اقتصاد کشور از طریق افزایش عامدانه نرخ ارز، طلا، اقلام مایحتاج ضروری مردم و همچنین کاهش و عدم حمایت از تولید ملی و واردات بی رویه اقلام لوکس و غیرضروری و زائد همانند اتومبیلهای گرانقیمت و خاک برای استراحت گربه و … به جهت کاهش نقدینگی و از بین بردن توان خرید مردم و همچنین ایجاد اختلاف طبقاتی برای نابودی اتحاد ملی و حس میهن دوستی پس از تعطیلی کارخانه های تولیدی کشور را می توان از جمله اقدامات دشمن توسط عوامل داخلی خود در جهت تضعیف کشور و رساندن کشور به مرحله ای آغاز سرنگونی نظام با اعتراضات خیابانی هدایت شده دانست. تمامی این اقدامات نامبرده شده از سال ۱۳۹۲ تا کنون شدت یافته و روز به روز تشدید می شود. لذا لازم است برای مقابله با این تحرکات عوامل داخلی دشمن از طرحها و استراتژی هایی استفاده نمود که ضمن حفظ وحدت و آرامش جامعه توطئه ها و تحرکات دشمن را در حوزه های نامبرده خنثی نمود.
آمریکا از طریق برنامه های راهبردی خود در حوزه های نامبرده در اهم و در حوزه های رسانه ای – تبلیغی، فرهنگی – هنری و علمی – فناوری در مرحله دوم در حقیقت پولس وار مسیر انقلاب را به بیراهه کشانده و با زاویه ای کم در آغاز و فاصله ای بسیار در انتها قصد دارد تا نتیجه فروپاشی اجتماعی و فرهنگی و متعاقب آن فروپاشی مقاومت در درون نظام را با عملیاتی نظامی یا چریکی (با استفاده از عوامل منافقین، برخی از بدنه سلطنت طلبان و کمونیستهایی که پتانسیل عملیاتهای چریکی را دارند) و جنگ داخلی کامل کند. لذا دفاع باید از نوع دفاع مخرب باشد تا ضمن مقابله نرم با برنامه های راهبردی دشمن، با تخریب راهها و پل های مرتبط با این برنامه ها ضمن جلوگیری از تحقق اهداف بر علیه ایران، هزینه های گزافی برای آمریکا و متحدانش بوجود بیاید تا برای از بین بردن این هزینه ها مجبور به تخریب برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت خود بشوند. این دفاع باید در سه جبهه عوامل داخلی، اپوزیسیون برانداز (بعنوان سرمایه انسانی دشمن) و تحریم به طور پیوسته و متصل به هم صورت پذیرد به طوری که هر یک تعریف کننده و تخریب کننده دیگری باشد.
این سه عامل اگر به صورت زنجیر دیده شوند باید ابتدا و انتها داشته باشند در حالیکه در حالت دایره به هم متصلند و با یک سرعت و با نیروی گریز از مرکز در حال حرکت هستند. و بر اساس قانون اول نیوتون تا نیروی خارجی به آنها وارد نشود به حرکت خود در این دایره ادامه می دهند. برنامه های راهبردی دشمن در داخل کشور هم اکنون در حال حرکت هستند و تا نیرویی از خارج به آنها وارد نشود همواره در حال حرکت با سرعت ثابت خواهند بود. اگر تنها به یکی از این عوامل سه گانه نیروی بازدارنده وارد کنیم؛ بقیه عامل ها به حالت سکون در می آیند تا جایگزین عامل مسدود شده وارد این چرخه شود. برای مقابله با این چرخه می توان از استراتژی برش کالباس (از بالا) استفاده نمود تا ذره ذره از کمیت آنان کاسته شده و در نهایت به نابودی برسند. عمل به این استراتژی زمان زیادی را به خود اختصاص می دهد. و در این بین امکان دارد که این چرخه جایگزینی برای قسمت های بریده شده داشته باشد و برای ما درجا زدن در واحد زمان را در بر داشته باشد. برای کنترل این جایگزینی لازم است تا به اقتضای زمان و شرایط قطر بخش هایی که باید بریده شوند تغییر کند تا دشمن دچار اختلاف محاسبه شود.
در حالت دیگر ایجاد شتاب حداکثری در حرکت این چرخه و قطع نمودن کانالهای ارتباطی (عوامل به هم پیوستگی این سه فاکتور) در زمانی که شتاب به حداکثر ممکن رسیده است، باعث می شود که بر اثر نیروی گریز از مرکز هر یک به سویی پرتاب شده و این ابزار از حالت عملیاتی خارج شوند. این شتاب و میزان نیرویی که برای پرتاب بکار می رود باید به اندازه ای باشد که باعث تخریب حداکثری هریک از ابزارهای سه گانه بشود.
امید است که با درایت امام امت و مقامات لشکری و کشوری که هنوز دل در گرو ایران، اسلام و رهبری دارند، کشور را از آسیب و توطئه دشمنان حفظ نموده و انقلاب را به دست صاحب بر حقش یوسف زهرا (س) بسپاریم. ان شاءالله
و من الله التوفیق
منتشر شده در تارنمای اندیشکده یاسین در روز چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۷
لینک مستقیم:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر