۱۳۹۶ آذر ۷, سه‌شنبه

موریانه درونی؛ تلنگر بیرونی

بسمه تعالی



در تاریخ ۱۸ نوامبر سال جاری مطابق با ۲۷ آبان شورایی موسوم به شورای دموکراسی خواهان ایران با برگزاری اولین کنفرانس رسمی خود در شهر کلن آلمان رسما اعلام موجودیت نمودند. این شورا متشکل از احزاب و گروههای تجزیه طلب ۱-جبهه دموکراتیک ایران  ۲- جبهه متحد بلوچستان ۳- جنبش همبستگی ستم دیدگان دادخواه ۴- سازمان فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن ۵- حزب اتحاد بختیاری و لرستان ۶- حزب تضامن دموکراتیک اهواز ۷- حزب دموکرات کردستان ۸- حزب کومله کردستان ایران ۹- حزب مردم بلوچستان و ۱۰- کانون فرهنگی سیاسی آذربایجان می باشد که هدف اصلی آن تجزیه ایران در راستای تحقق استراتژی گالیوری و تشکیل خاور میانه جدید تا سال ۲۰۲۵ می باشد.
با یک نگاه تاریخی به تاریخ انقلاب اسلامی ایران و بررسی عملکرد دشمن در خصوص ضربه زدن به نظام و در نهایت براندازی جمهوری اسلامی ایران خواهیم دید که دشمنان از مهره ها و کارتهای بسیاری استفاده کرده اند و همواره شکست خورده اند. از سرمایه گذاری بر روی سازمان مجاهدین خلق (گروهک تروریستی منافقین)  تا پر و بال دادن و احیاء رضا پهلوی و همچنین سرمایه گذاری بر روی اصلاح طلبان و لیبرال ها که هم اینک مدیریت اجرایی را در کشور در دست دارند. دشمن برای اینکه برنامه های راهبردی خود را عملیاتی کند و طرح خاورمیانه جدید را به سرانجام برساند؛ ضمن اجرایی نمودن برخی برنامه های راهبردی توسط لیبرال ها ( بنا به اذعان صریح مکرون رئیس جمهور فرانسه خطاب به نتانیاهو رئیس دولت رژیم صهیونیستی: باید بگذاریم میانه رو ها (بخوانید دولت دوازدهم و ارگانها و افراد وابسته به آن) ماموریت شان انجام دهند. نه اینکه کارشان را سخت تر کنیم )؛ در خارج از مرزهای کشور نیز نیروهای سیاسی خود را سازماندهی کرده و برای انجام تحولی که مد نظرشان است آماده می کنند.
این سازماندهی پیشتر در پروژه های کودتای نوژه، عملیات مرصاد، سردار مدحی و شورای ملی با شکست مواجه شده است.  در این مرحله فروپاشی از درون و اقدام از بیرون مد نظر دشمنان نظام می باشد.پیش از آنکه به مسئله نشست ۱۸ نوامبر تجزیه طلبان بپردازیم لازم است که ماموریت میانه رو ها که رئیس دولت فرانسه از آن یاد کرده بود را بشکافیم.
برای فروپاشی از درون دو ابزار لازم است: یکی ضعف مدیریتی و اقتصادی دولت و دستگاههای اجرایی و امنیتی و دیگری نارضایتی عمومی و اعتراضات خیابانی. در دولت دوازدهم هر دو ابزار اجرایی شده اند. در مورد ضعف مدیریتی دولت می توان به بی مسئولیتی و بی کفایتی افرادی امثال وزیر مسکن و شهر سازی اشاره نمود که هنگام وقوع زلزله کرمانشاه مفقود شده بود و پس از آن از انجام وظایف خود در قبال شهرهای زلزله زده با عبارت « ما قیم ساختن خانه های مردم نیستیم » شانه خالی کرده است. و نیز می توان از معاون اول رئیس جمهور یاد کرد که تفریح و مراسم جشن تولد را به انجام وظائف خود ترجیح داده است. همین دو مثال می تواند موجبات نارضایتی مردم و اعتراضات خیابانی را فراهم آورد. همچنین حضور خبرنگار و تئوریسین صهیونیست در ایران می تواند نمونه دیگری از ضعف عامدانه مدیریتی در حوزه اطلاعاتی-امنیتی باشد.
در خصوص ضعف اقتصادی یا به عبارتی دیگر ضعف عمدی اقتصادی می توان از عدم حمایت دولت از تولید ملی و تعطیلی کارخانه های کشور همانند ارج و آزمایش مثال زد و در ادامه واردات بی رویه کالاهای لوکس را می بینیم که بدون هیچ مشکلی بطور وسیعی در حال اجراست. عدم تولید و فروش محصولات داخلی و خرید و وارد نمودن کالاها و اتومبیل های لوکس و میلیاردی نتیجه اش خروج نقدینگی از کشور و متعاقب آن کاهش نقدینگی در داخل می شود که برای این کمبود دولت مجبور به چاپ اسکناس بدون پشتوانه می شود که حاصل آن تورم بالا و کاهش قدرت خرید مردم می باشد. از طرفی شاهد عدم حمایت دولت از موسسات مالی دارای مجوز بانک مرکزی هستیم که به ورشکستگی ظاهری این موسسات و اعتراضات خیابانی مردم تحت عنوان مالباختگان منجر شده و حتی در برخی شهرها مردم معترض رهبری را نشانه رفته و بر علیه ولایت شعار داده و می دهند. مردمی که قدرت خرید ندارند چیزی برای از دست دادن ندارند و زمانی خطر جدی می شود که این مردم با مالباختگان هم صدا شده و اصل نظام را زیر سوال ببرند. اگر هشیاری رهبری در فرمان به ارتش و سپاه و بسیج برای کمک رسانی به زلزله زدگان نبود، به یقین و به تحقیق و مطمئنا زلزله زدگان کرمانشاه تنها کمک های نمایشی را از جانب دولت دریافت می کردند و بر نارضایتی های عمومی می افزودند. از همین روست که یکی از تئوریسین های اپوزیسیون در تلویزیون سلطنت طلب پارس در برنامه سیروس شرفشاهی صراحتا عنوان نمود که برای سرنگونی جمهوری اسلامی آقای روحانی و دولت وی کارآمد تر از تحریم هستند. البته از مسئله مذاکرات و برجام های ۲ و ۳ و … که رئیس جمهور به آن اشاره کرد نباید غافل شد. این مذاکرات برای خلع سلاح کامل ایران و حذف ولایت فقیه از قانون اساسی کشور می باشد. کما اینکه زمزمه برجام موشکی نیز توسط عوامل دولت به گوش می رسد. آنچه که از عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم برداشت می شود صدامیزه کردن کشور از طریق ایجاد اقتصاد متکی به نفت با کاهش شدید پولی و رکود بانکی می باشد که کشور را همانند عراق دوران صدام به مرحله نفت در برابر غذا سوق می دهد، بدیهی است که این هدف تکرار رفتار غرب در قبال حکومت صدام حسین را تداعی می کند.
اما در خصوص نشست تجزیه طلبان در شهر کلن آلمان، با نگاهی به احزاب و سازمانها و اعضای شورای دموکراسی خواهان ایران که بنا به شواهد با حمایت حکومت سعودی انجام پذیرفته خواهیم دید که تشکیل دهندگان این شورا همگی از تجزیه طلبان معروف ایران بوده اند. تنها دو چهره جدید به جمع تجزیه طلبان اضافه شده است: حشمت الله طبرزدی دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران و منصور اسانلو مسئول جنبش همبستگی ستم دیدگان دادخواه.
در بیانیه ای که در انتهای این کنفرانس منتشر شد بر ملیتهای ایرانی تاکید داشتند و فدرالیزه کردن ایران و همچنین تشکیل مجلس موسسان برای این امر. نکته ای که در این بیانیه آمده است و جای تامل و حتی در مواردی جای مانور دارد مسئله فقدان رهبری در میان اپوزیسیون است. این در حالیست که بخشی از شرکت کنندگان این کنفرانس رضا پهلوی و بخشی دیگر مریم رجوی و گروهی دیگر میر حسین موسوی را به عنوان رهبر اپوزیسیون قبول داشتند. این خود حاکی از آن است که پروژه های قبلی دشمنان با شکست مواجه شده است. از همین روست که این احزاب تجزیه طلب که توسط مثلث عبری – عربی – غربی حمایت می شوند (مستند) با برگزاری این کنفرانس در ۲۷ آبان ماه عملا اعلام نمودند که آخرین تیر خارج از کشور دشمنان برای نابودی ایران هستند. البته این احتمال می رود که دشمنان به  کارتهای سوخته رجوع کنند برای منحرف نمودن اذهان.
میانه رو ها (لیبرالها) همانند موریانه از درون باعث تخریب پایه های نظام شده و اپوزیسیون وابسته به سرویسهای جاسوسی از بیرون کافیست با تلنگری پایه های ضعیف داخلی را شکسته و محتویات سوار بر پایه ها را فرو بریزند. برای جلوگیری از این فرو ریختن باید موریانه ها از طریق سم پاشی از بین بروند و انگشتان تلنگر زننده شکسته بشوند.
برای مسموم کردن موریانه ها می توان از دو طریق اقدام نمود. مسمومیت ذهنی و روحی و مسمومیت جسمی.
مسمومیت ذهنی و روحی با محتوای ارائه شده و رفتارها با شخص مورد نظر ایجاد می شود که باعث رخوت، یأس، استرس، ترس، ناامیدی و تخلیه انرژی می شود. در مورد موریانه های داخلی با القاء رصد دائمی شخصیت و عملکرد آنان و ارائه فاکتهایی برای اثبات می توان با تاکتیک ها و تکنیک های جنگ روانی اثرات مخرب مسمومیت ذهنی را در آنان ایجاد نمود و این نکته را باید مد نظر داشت که این مسمومیت هیچگاه نباید بهبود یابد. در صورتیکه تصمیم بر بهبودی این مسمومیت باشد، زمانی این بهبودی موثر خواهد بود که این مسمومیت با دارو و مواد شوینده هدفمند از بین برود.
مسمومیت جسمی به چهار بخش مسمومیت غذایی، مسمومیت دارویی، مسمومیت مواد مخدر و مسمومیت شغلی تقسیم می گردد. مسمومیت شغلی که مد نظر ماست خود به ۱۸ مورد تقسیم می گردد. از بین ۱۸ مورد مسمومیت شغلی، مسمومیت در کشاورزی مد نظر می باشد که بدلیل وجود سم پاراتیون (سمی در دسته ارگانو فسفره که از راههای بلعیده شدن،تنفسی و تماس با پوست جذب بدن شده و فرد را مسموم می نماید. ترکیب این ماده با کلر مواد بسیار سمی تری را بوجود می آورد.) در مواد ضد آفات و ضد قارچ باعث اختلال در عضلات مخطط (ارادی) می گردد.
می توان از طریق چینش افراد تحت امر موریانه ها و عملکرد این افراد به جهت مسموم نمودن کارآیی موریانه ها نقش ماده سمی پاراتیون را ایفا نمود که در این مرحله با اختلال در نقش موثر آنان در تخریب پایه های مکانیکی، ضمن واکسینه نمودن نهادهای کشوری و لشکری، لیبرالها را تبدیل به کارت سوخته ای برای مثلث عبری – عربی – غربی نمود.
و اما در خصوص ممانعت از تلنگر اپوزیسیون به طور اعم و شورای تجزیه طلبان به طور اخص، همان رفتاری که در خصوص شورای سلطنتی (ملی) انجام شد تا حدودی موثر خواهد بود. ضمن اینکه از بی اعتماد سازی اعضای شورای تجزیه طلبان نسبت به یکدیگر و اختلاف افکنی از طریق تکنیک خود برتر بینی و یا خود محور بینی در این احزاب و روش هایی مشابه نباید غافل شد.
بدیهی است با شکست این پروژه و عدم دستیابی دشمن به اهدافش، و با بسط قدرت ایران در خاورمیانه رژیم صهیونیستی و متحدانش را وادار به اقدام عجولانه می نماید یا به عبارتی دیگر دشمن را باید وادار کنیم به اقدام عجولانه تا ضریب اشتباهاتش بالا برود و از آن اشتباهات در جهت تحقق اهداف نظام استفاده بهینه بشود. پاتک های ما اگر حساب شده و با شناخت واکنش های پیشین و پسین دشمن انجام پذیرد، می توانیم با کمترین هزینه نه تنها اقتدار سیاسی خود را در منطقه برای همیشه ثبت کنیم، بلکه دشمنان را زمین‌گیر نموده و وسعت امنیت ملی خود را تا دریای مدیترانه گسترش دهیم. باشد که مقدمه ای باشد برای ساختن دیوار دفاعی در تک تک کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا.

منتشر شده در ۷ آذر ۱۳۹۶ در سایت اندیشکده یاسین
و من الله التوفیق
علیرضا عابدینی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر